ایرانی جهانی
یک روز با ژوبین علاقبند؛ نایبرئیس هیات مدیره اسنپ و مدیرعامل سابق زیراکس ایران
۱ آذر ۱۳۹۶
زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه
شماره ۵۲
تاریخ بهروزرسانی: ۵ تیر ۱۳۹۹
ژوبین علاقبند یک جوان در میان پیرمردها یا یک پیرمرد در میان جوانهاست. بستگی دارد او را به عنوان جوانترین عضو خاندان پرماجرای علاقبند ببینید یا به عنوان جاافتادهترین مدیری که تاکنون یک شرکت تجارت الکترونیکی به خود دیده. من هم مانند بسیاری از قشر قدیمیتر بازار فناوری اطلاعات ایران ژوبین را در جایگاه مدیرعامل زیراکس ایران میشناختم. شرکتی با چهار دهه قدمت که فراز و نشیبهای بسیاری داشت و در زمان ژوبین به دوران اقتدارش بازگشت و حالا در پی بازتعریف خودش است، اما وقتی برای اولین بار در اسنپ دیدم که این مدیر کهنهکار و برآمده از بازار باستانی ماشینهای اداری چطور بدون اتاق، بدون سر و صدا و حتی بدون یک سمت تمامعیار به عنوان قائممقام رئیس هیات مدیره اسنپ دارد در میان فوج فوج جوان پرشور، سراسیمه و پرحاشیه اسنپ کار میکند فکر کردم یک سوژه کامل برای یک روز یک مدیر این شماره است.
ژوبین علاقبند را در میانه یک روز بسیار شلوغ و البته نیمهتعطیل گیر میآوریم و برای اینکه مطمئن شویم از جو شلوغ اسنپ، بزرگترین و احتمالاً پرماجراترین استارتآپ تجارت الکترونیکی ایران، دورش کردهایم با هم به یکی از کافههای جردن میرویم. تلاشی بیفایده است، گوشیاش هر پنج دقیقه یک بار زنگ میخورد و تقریباً همه پیامهایش فوری هستند. مادرش را برای انجام یکسری آزمایشات پزشکی به چند بار ویزیت برده و به عنوان تنها پسر، یک همسر و یک پدر، خودش کانون یک خانواده بزرگ است. سخت نمیگیریم، برایش یک دمنوش بهار نارنج سفارش میدهیم و شروع میکنیم. موسیقیهای ملایم کافه هم در پسزمینه صداهایی که ضبط شده پخش میشود. موسیقی اول: Hello با صدای ادل ژوبین متولد بهمن ۱۳۴۹ در محله بخارست تهران است با یکی از معروفترین نامهای خانوادگی تجارت و کسب و کار ایران. البته خودش میگوید: شهرت خانوادگی برای بخش ما نبود. پدر و پدربزرگش هر دو در تجارت قطعات یدکی ماشین هستند و خودش از بچگی به مغازه پدربزرگش در خیابان امیرکبیر تهران میرود. جایی که برایش منشاء خاطرات کودکی است: «برخلاف انتظار من هیچ وقت ماشینباز نشدم. هنوز به سنی نرسیده بودم که برایم این چیزها مهم باشد و بعد از اینکه یکی از بستگان که شریک پدرم هم بود فوت کرد پدرم این کسب و کار را کم و بیش به کل کنار گذاشت و با خواهرزادهاش درگیر واردات ابزارآلات نفتیشد.» برخلاف پیشینه تجاری خانواده پدری، مادرش یک فرهنگی تمامعیار است؛ لیسانس ادبیات دارد، کارش را از وزارت علوم شروع کرده، اما با استاد مشهور ادبیات ایران پرویز ناتل خانلری مشغول کار در واژهگزینی برای زبان فارسی و همکاری با فرهنگستان ادب و هنر فارسی است. با همسرش بر اساس یک آشنایی خانوادگی ازدواج میکند و حاصل ازدواج همین تنها فرزند یعنی ژوبین علاقبند است. اولین دبستانی که میرود یک مدرسه دوزبانه مشهور...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید