مالیات کارتخوان در سال ۱۴۰۳ چگونه محاسبه میشود؟
مالیات بر دستگاههای کارتخوان در سال ۱۴۰۳ یکی از موارد مهم در زمینه مالیات بر…
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۳۰ آذر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۹ آذر ۱۴۰۲
تحول دیجیتال یک فرآیند پیچیده است که نیاز به برنامهریزی و اجرا دقیق دارد. یکی از مهمترین عوامل موفقیت در تحول دیجیتال، ساختار تیم بازاریابی دیجیتال است. یک تیم بازاریابی دیجیتال موفق، تیمی است که بر روی یک استراتژی مشترک و اهداف مشترک توافق دارد و از ابزارها و قالبهای بازاریابی موجود برای ایجاد یک استراتژی دیجیتال قوی استفاده میکند.
گزینه های ساختار تیم دیجیتال عبارتند از:
موضوع تشکیل و مدیریت تیم های بازاریابی دیجیتال به چند عامل کلیدی مهم وابسته است
۱-اندازه کسب و کار
۲- مکان تجاری آن
۳- ماهیت کسب و کار که در آن b2c اغلب باید سریعتر از b2b حرکت کند
۴- مهارتهای موجود بین نیروهای کسب و کار
۵- عضو ارشد تیم چه کسی باشد
۶- مذاکره و تعامل بین بخشها
نایجل فنویک، نویسنده گزارش Forrester State of Digital Business، که از ۱۵۹۱ رهبر ارشد کسب و کار در بریتانیا و ایالات متحده نظرسنجی کرد، شکاف عمده بین جنبههای بازاریابی و فناوری کسب وکارها را آشکار کرد که پاسخها نشاندهنده یک بحران اجرای استراتژی بازاریابی دیجیتال است. او توصیه میکند که CMOها و CIOها با هم همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که کسب وکارها از یک مدل استراتژی را پیروی نمیکنند. جیسون موگوس، مایکل سیلبرمن و کریستوفر، ۴ نوع ساختار کسب و کار دیجیتالی را تعریف کردند که برای در نظر گرفتن نوع ساختار مرکزی که میتواند بهترین روش را ایفا کند، مفید است.
مدل غیررسمی، فضایی است که اکثر کسبوکارها در آن شروع به کار کردند، امروز که ۲۵ سال پس از راهاندازی وب، این مدل نادر است، اما همچنان وجود دارد. به تصویر زیر دقت کنید تا منظور از دیجیتال غیر رسمی را بهتر درک کنید.
تمرکز و هماهنگی بیشتر: با اختصاص تمام فعالیتهای بازاریابی دیجیتال به یک تیم یا دپارتمان، میتوان تمرکز و هماهنگی بیشتری در اجرای کمپینهای بازاریابی دیجیتال ایجاد کرد.
تخصص بیشتر: تیم یا دپارتمان بازاریابی دیجیتال، میتواند بر روی تخصصهای خود تمرکز کند و از دانش و تجربه خود برای بهبود عملکرد کمپینهای بازاریابی دیجیتال استفاده کند.
بهبود بهرهوری: با کاهش اصطکاک بین تیمهای مختلف، میتوان بهرهوری را در اجرای کمپینهای بازاریابی دیجیتال بهبود بخشید.
عدم انعطافپذیری: مدل متمرکز ممکن است انعطافپذیری لازم برای پاسخگویی به تغییرات سریع بازار را نداشته باشد.
هزینه بیشتر: مدل متمرکز ممکن است هزینه بیشتری نسبت به سایر مدلهای سازمانی داشته باشد.
بخشهای دیگر شرکت تصور «به ما که کاری ندارند» دارند و تیم بازاریابی دیجیتال در یک منطقه متمرکز شده است. به تصویر زیر توجه کنید
Independent مدل مستقل در بازاریابی دیجیتال،یک مدل سازمانی است که درآن مسئولیت هرکانال یا فعالیت بازاریابی دیجیتال به یک تیم یا دپارتمان مجزا اختصاص داده میشود.
مدل مستقل مزایای زیر را دارد:
با این حال، مدل مستقل نیز دارای معایبی است:
مدل مستقل برای کسبوکارهای بزرگ که منابع و بودجه کافی دارند، یک گزینه مناسب است. این مدل همچنین برای کسبوکارهایی که به دنبال انعطافپذیری و تخصص بیشتر در اجرای کمپینهای بازاریابی دیجیتال هستند نیز مناسب است. در اینجا چند نکته برای اجرای موفق مدل مستقل در بازاریابی دیجیتال آورده شده است:
یک استراتژی بازاریابی دیجیتال واضح و جامع ایجاد کنید این استراتژی باید اهداف، کانالهای بازاریابی و بودجه را مشخص کند.
از ابزارها و فناوریهای مناسب استفاده کنید. این ابزارها میتوانند به تیمهای مختلف در مدیریت و اندازهگیری کمپینهای بازاریابی دیجیتال کمک کنند.
برای بهبود عملکرد کمپینهای بازاریابی دیجیتال، دادهها را جمعآوری و تجزیهوتحلیل کنید. این کار به شما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف کمپینهای خود را شناسایی کنید.
مدل ترکیبی در بازاریابی دیجیتال، یک مدل سازمانی است که ترکیبی از مدل متمرکز و مدل مستقل را ارائه میدهد. در این مدل، مسئولیت برخی از کانالها یا فعالیتهای بازاریابی دیجیتال به یک تیم یا دپارتمان اختصاص داده میشود، در حالی که مسئولیت سایر بخش ها یا فعالیتهای بازاریابی دیجیتال به تیمها یا دپارتمانهای مجزا اختصاص داده میشود.
در سال ۲۰۱۳ لی و سولیس چهار مدل سازماندهی کسبوکار را شناسایی کردند: غیرمتمرکز، متمرکز، پیونددهنده و کلینگر. مدل هاب (شرکت مرکزی) و اسپیکر(شرکت های کوچک وابسته به شرکت مرکزی) چندگانه که موگوس، سیلبرمن و روی آن متوقف شدند، یک مدل متمرکز است. لی و سولیس معتقدند که مدل کلینگر آینده کسبوکار است. این مدل انعطافپذیرتر و سازگارتر با تغییرات محیطی است.
در راهنمای استراتژی هوشمند برای مدیریت تحول دیجیتال، دیو چافی، سوفیا اهرل و جیمز کارسون به روشهای مختلف مدیریت تحول دیجیتال نگاه میکنند. آنها همچنین تشخیص می دهند که دستیابی به نسخه کل نگر دشوار به نظر می رسد. آنها به مفهوم تمرکز، که معمولا تمرکز مرکزی نامیده می شود، نگاه می کنند.در حالی که این مفهوم با سازمان های بین المللی به خوبی کار می کند، برای شرکت های بزرگ و متوسط نیز به راحتی ترجمه میشود، جایی که کارکنان ممکن است در همان کشور یا همان دفتر باشند. این مفهوم متمرکز مرکزی را توصیه میکند، جایی که مهارتهای کلیدی که ممکن است در هر بخش روزانه مورد نیاز نباشد، در آن جمع شوند. به همین ترتیب، شرکت ها یک تیم منابع انسانی دارند، اما ممکن است یک متخصص در تکنیک های استخدام وجود داشته باشد.
یک تیم مرکزی میتواند بهعنوان یک منبع ارزشمند برای اسپیکرها عمل کند. این تیم میتواند آموزش، پشتیبانی و منابع را برای اسپیکرها فراهم کند، که به آنها کمک میکند تا کسبوکار خود را توسعه دهند.
مهارتهای بازاریابی T شکل، نوعی از مهارتهای بازاریابی است که در آن فرد در یک زمینه خاص تخصص دارد، اما در زمینههای دیگر نیز دانش و مهارت کافی دارد.
در این مدل، قسمت عمودی T نشاندهنده تخصص فرد در یک زمینه خاص است. این زمینه میتواند شامل هر چیزی از استراتژی بازاریابی گرفته تا سئو یا طراحی تجربه کاربری باشد. قسمت افقی T نشاندهنده دانش و مهارت فرد در زمینه های دیگر است. این زمینهها میتواند شامل مواردی مانند تحلیل داده، مدیریت پروژه یا ارتباط باشد. مهارتهای بازاریابی T شکل مزایای زیادی دارد. این مهارتها به بازاریابان کمک میکند تا:
مهارتهای بازاریابی T شکل برای بازاریابان در همه سطوح شغلی مفید است. بازاریابان تازهکار میتوانند با تمرکز بر یک زمینه خاص و یادگیری مهارت های پایه در زمینه های دیگر، مهارت های T شکل خود را توسعه دهند. بازاریابان باتجربه نیز میتوانند با یادگیری مهارتهای جدید در زمینههای مرتبط، مهارتهای T شکل خود را گسترش دهند. در اینجا چند نمونه از مهارت های بازاریابی T شکل آورده شده است:
برای توسعه مهارتهای T شکل، میتوانید اقدامات زیر را انجام دهید:
مهارتهای بازاریابی T شکل یک سرمایه ارزشمند برای هر بازاریاب است. این مهارتها به بازاریابان کمک میکند تا در دنیای بازاریابی دیجیتال امروزی موفق شوند.
انتخاب پروژه
دانستن اینکه از کجا و چگونه شروع کنید، تمرکز بر روی یک پروژه خاص برای شروع ضروری است. در سال ۲۰۱۴، جورج وسترمن، دیدیه بونت و اندرو مک آفی، تیمی در MIT با ۱۵۷ مدیر اجرایی در ۵۰ شرکت مصاحبه کردند تا فرصت های دیجیتال را شناسایی کنند. آنها سه حوزه کلیدی را کشف کردند که از مداخله دیجیتال سود می برد:
برای کسب و کار شما، این می تواند شامل موارد زیر باشد:
انتقال خدمات به مشتری به وسیله پلتفرمهای اجتماعی میتواند پاسخگویی سریعتر به سوالات مشتریان را به همراه داشته باشد. برای این کار، کسبوکارها باید مراحلی مانند ترسیم ابزارهای رسانههای اجتماعی، مشاهده رقبا، گوش دادن به مکالمات، تدوین بهترین شیوهها، مشاوره خارجی و تهیه یک برنامه زمانبندی شده را دنبال کنند.
مزایا:
برای مثال UCAS، سرویس پذیرش دانشگاه انگلستان، از فیسبوک و سایر پلتفرمهای اجتماعی برای پاسخگویی به سوالات دانشآموزان در مورد فرآیند پذیرش دانشگاه استفاده میکند. این کار به UCAS کمک کرده است تا زمان انتظار مشتریان را کاهش دهد و خدمات به مشتری را بهبود بخشد.
برای درک بهتر مطلب به مثال زیر توجه کنید
با به اشتراک گذاری اسناد با مشتریان در فضای ابری میتواند به شما کمک کند تا:
مثلا iWeb، از Trello، یک سیستم مدیریت پروژه مبتنی بر ابر، برای کل فرآیند استفاده کرد. پس از امضا، هر مرحله به بخش “to do” اضافه شد. با نزدیک شدن به نقاط عطف، وظایف فردی روی کارت ها قرار داده شد و مدیر پروژه اعضای تیم را برای انجام کار و تعیین کرد.
همه اعضای تیم و افرادی که در چندین مکان مختلف درگیر بودند، بهروزرسانیها و یادآوریهای منظم را در زمان موعد انجام وظایف دریافت کردند. هر آیتم مورد نیاز برای پروژه مانند آثار هنری، تصاویر، محتوا، همه در این سیستم مرکزی آپلود شد. این موضوع باعث توقف این موضوع شد که در آن نیروها و مدیران موارد را دریافت نکردهاند یا نمیتوانند آنها را پیدا کنند، زیرا همه آنها در شرکت بودند.
دیگر سیستم های مدیریت پروژه ابری شامل Basecamp است و عامل کلیدی در این سیستمهای مبتنی بر فضای ابری این است که مشتریان به هر مرحله از فرآیند دسترسی کامل دارند و میتوانند تمام سوالات پرسیده شده را ببینند. در صورت وجود مسائل، شفافیت بیشتر و درک بیشتری وجود دارد.
وقتی وظایف بزرگ و پیچیده را با اقدامات کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم می کنیم، احساس می کنیم که کار کمتری داریم و شروع آن آسان تر است. همچنین، زمانی که تمام اقدامات در یک سیستم مبتنی بر فضای ابری ثبت می شوند، می توانیم به راحتی پیشرفت خود را پیگیری کنیم و در صورت نیاز اقدامات لازم را انجام دهیم.
در اینجا چند نکته برای تقسیم وظایف بزرگ به اقدامات کوچکتر آورده شده است:
با پیروی از این نکات، می توانید وظایف بزرگ و پیچیده را به اقدامات کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید که انجام آنها آسان تر و انگیزه بخش تر است.
در مورد استفاده از یک مدیر پروژه کلی، این می تواند به اطمینان از اینکه تمام اقدامات به طور موثر مدیریت می شوند و در زمان مقرر تکمیل می شوند، کمک کند. مدیر پروژه می تواند وظایف را به اعضای تیم اختصاص دهد، پیشرفت را پیگیری کند و در صورت نیاز به مشکلات رسیدگی کند.
در اینجا چند مزیت استفاده از یک مدیر پروژه کلی آورده شده است:
صاحبان محصول را برای وظایف خاص منصوب کنید این کار به ایجاد مسئولیت و شفافیت کمک می کند. صاحبان محصول باید مسئول اطمینان از اینکه وظایف به طور موثر تکمیل می شوند، باشند.
بردهای سریعی را که می توان به راحتی به دست آورد را شناسایی کرده تا تیم زودتر نتایج را ببینند. این کار به ایجاد انگیزه و حفظ تعهد تیم کمک می کند. بردهای سریع می تواند به سادگی تکمیل یک گام مهم یا رفع یک مشکل باشد.
جلسات سریعتر و کوتاهتر داشته باشید. جلسات طولانی می تواند خسته کننده و غیرمولد باشد. جلسات 20 دقیقه ای به تیم اجازه می دهد تا بر کار خود تمرکز کنند و در عین حال به طور منظم به روز شوند.
صاحبان محصول و حامیان آنها را تشویق کنید تا برای انجام کار با یکدیگر ملاقات کنند. این کار به ایجاد روابط و همکاری بین تیم ها کمک می کند.
در جلسات، به افرادی که وظایف خود را انجام دادهاند «متشکرم» بگویید. قدردانی یک عامل مهم در حفظ انگیزه تیم است.
یک رویداد خارجی ترتیب دهید تا تیم به خوبی یکدیگر را بشناسند. این کار به ایجاد حس جامعه و همکاری کمک می کند.
اگر یک پروژه بزرگتر است، یک جلسه آغازین در یک مکان داخلی داشته باشید. این کار به ایجاد روحیه و انگیزه کمک می کند.
در اینجا چند نکته اضافی برای مدیریت پروژه های بین المللی شرح میدهیم:
چارچوب RACE یک مدل چهار مرحله ای است که برای برنامه ریزی، مدیریت و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی دیجیتال استفاده می شود. این مراحل عبارتند از:
برای تصمیم گیری در مورد اینکه چه کاری را در داخل انجام دهید و چه چیزی را برون سپاری کنید، باید موارد زیر را در نظر بگیرید:
در مورد برون سپاری فعالیت های تحول دیجیتال، چهار حوزه کلیدی وجود دارد که می توانید در نظر بگیرید:
در نهایت، تصمیم گیری در مورد اینکه چه کاری را در داخل انجام دهید و چه چیزی را برون سپاری کنید، یک تصمیم تجاری است. مهم است که تمام عوامل مربوطه را در نظر بگیرید تا تصمیمی بگیرید که بهترین منافع کسب و کار شما را تأمین کند.
در اینجا یک خلاصه کوتاه از نکات کلیدی آورده شده است: