skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

اقتصاد دیجیتال

حمیدرضا آموزگار معاون توسعه محصول داتین

تاریخ حواسش را جمع کند

حمیدرضا آموزگار
معاون توسعه محصول داتین

۲۰ تیر ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

در سالگرد مهاجرت بانک سپه به راهکار جامع بانکی داتین، بیشتر از هر چیزی به مفهوم موفقیت فکر می‌کنم. موفقیت یک موضوع مستمر است، این یعنی اینکه باید بتوانید از آنچه که به‌دست آوردید، مراقبت کنید؛ مراقبت کردن از موفقیت با برداشتن‌ گام‌های رو به جلو ممکن خواهد بود.

هر شرکتی براساس چشم‌انداز و ماموریت خود به موفقیت نگاه می‌کند، اما مفهوم موفقیت را در سفرهای سخت با هم‌سفرها می‌توان از دریچه دیگری دریافت کرد. افرادی که بازی فوتبال را می‌شناسند، از ارزش نگه‌داری از گل برتری آگاه هستند. وقتی شما پس از تمرین‌های بسیار، سوت آغاز رقابت را می‌شنوید و زمانی که اولین گل را می‌زنید، بازی تمام نشده است. خصوصا اگر حریفی مقتدر، مقابل‌تان باشد. تیم شما بعد از به ثمر رساندن گل، در معرض فشاری بسیار بیشتر از قبل قرار می‌گیرد، تیم حریف چیزی برای از دست دادن ندارد و با تمام قوا حمله خواهد کرد.

در داستان استقرار راهکار جامع بانکی داتین در بانک سپه، زمانی که زنگ‌های شادی اتمام عملیات در روز مهاجرت به صدا درآمدند، تازه برای برخی از همکاران بازی آغاز شده بود. دقیقا مانند تیمی که گل برتری را به ثمر رسانده و حالا باید این برد را حفظ کند. ولی تفاوتی میان بازی فوتبال با این عملیات مهاجرت بود، بازی فوتبال ۹۰ دقیقه است و چشم‌ها تا انتهای بازی را می‌نگرند و گزارش‌گران و خبرنگاران ثبت می‌کنند. اما در عملیات مهاجرت بانک سپه، گل برتری تازه بعد از ۴۸ ساعت از سوت آغاز، به ثمر می‌رسید. به جز خودمان، تاریخ‌نویسی آن‌جا نبود. اینجا محل ظهور زنان و مردانی است که تاریخ آن‌ها را مثل همیشه فراموش می‌کند. امروز شنبه ۲۰ تیرماه است، نخستین بانک ایرانی با بیش از ۱۵۰۰ شعبه باید در شعب خود میزبان مشتریانش باشد و کار کند.

جزئیات آن روزهای اول در این مقال نمی‌گنجد، ولی برای ثبت در تاریخ می‌نویسم، تمام عملیات «چک» باید کار می‌کرد و من تلاش چند شب و روز پیوسته آن دو همکار خانم را یادم هست. تراکنش‌های صادرکنندگی باید با بازدهی مناسب کار می‌کرد و من آن چند همکار عملیات را یادم هست. سپرده‌ها در عمق یک بحران مهاجرتی، باید نجات می‌یافتند و من آن همکار را یادم هست و خیلی دیدنی‌ها و حس کردنی‌های دیگر از لحظاتی که گل برتری را زده بودیم و باید از آن با تمام توان دفاع می‌کردیم. من این‌ها را دیدم و به یادم خواهد ماند. من از نزدیک به توفیق همکارانم در برداشتن مانع‌ها و چالش‌ها نگاه می‌کردم و سرتاپا حسرت می‌خوردم که چرا تاریخ‌نویسی نیست که از هوش و استعداد آنها یادداشت‌برداری کند. این یادداشت را نوشتم تا امیدوار باشم تاریخ این روزگار، حواسش را جمع کند و جایی برای استعدادهای این کشور در دل خود بسازد.

https://pvst.ir/fe4

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو