حکمرانی داده قلب تپنده تحول دیجیتال کشور است
در نشست «اهمیت داده و چالش های آن در دستیابی به عمق هوش مصنوعی» متخصصان…
۱۹ آذر ۱۴۰۳
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
تغییرات تحولآفرین در دو سال اخیر، تجدید ساختار را به فرصتی برای ارزشآفرینی تبدیل کرده است. کووید-۱۹ منجر به آزمایش اقتصادها و صنایع برای بررسی حد انعطافپذیری و آشکارسازی نقاط ضعف آنها شد. در گذشته شاید تجدید ساختار نشانهای از شکست تلقی میشد، با این حال، آشفتگی اقتصادی و اجتماعی در سالهای اخیر باعث شد رهبران شرکتها در همه صنایع، تجدید ساختار را به چشم یک فرصت فوقالعاده برای تغییر شکل کسبوکار خود طی یک دوره جدید ببینند. این تغییر میتواند شکافهایی را که رسیدگی به آنها دشوار است یا قبل از بحران انباشته شدهاند، برطرف کند و ابزار قدرتمندی برای ایجاد پایه و اساس رشد پایدارتر در آینده باشد.
به منظور تنظیم مجدد موفقیتآمیز کسبوکارها برای رشد، هر برنامه تغییری نیاز به تحقیق دقیق و تفکر دارد. کاهش هزینهها یا سرمایهگذاری به تنهایی کافی نیست. در عوض، شرکتها باید همه گزینههای موجود را به دقت ارزیابی کنند و سپس اقدام ملموسی انجام دهند. چهار روند کلیدی از نظر ایجاد تابآوری در آینده متمایزکننده خواهند بود. با توجه به اهمیتی که آنها تقریباً برای هر مدل کسبوکاری دارند، مدیران نباید مسیر این روندها را هنگام توسعه برنامه تحول خود گم کنند.
موج بازسازی و دگرگونی بنیادی کسبوکار که در شرف وقوع است، شبیه آنچه قبلاً دیدهایم نخواهد بود. دوران تمرکز مطلق بر شاخصهای عملکرد کلیدی مالی و هدفی برای بقا تا بازگشت سرمایه گذشته است. اکنون پیکربندی مجدد مدل کسبوکار هنگام اجرای اقدامات بازسازی، اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ و هدف این است که اساساً آن را به سمت کسبوکار جدید و زمینههای رشد تغییر دهید. بنابراین مدیران باید استراتژی، قابلیتها و فرهنگ شرکت خود را بازنگری کنند. علاوه بر این، از آنجا که تیمها و بخشهای مختلف یک شرکت احتمالاً تحت تاثیر تغییرات فعلی و آتی متفاوت هستند، هر یک از جنبههای عملیات احتمالاً نیازهای بازسازی متفاوتی دارند.
در نتایج نظرسنجی از PwC با موضوع وضعیت اقتصاد و کسبوکارها در پساکرونا، سه بینش کلیدی مشاهده میشود:
بحرانهای قبلی به وضوح نشان میدهند چگونه شرکتهایی که جسورانه و زودهنگام عمل میکنند قویتر و در موقعیت بهتری برای شکوفایی پس از آن ظاهر میشوند. با این حال، بسیاری از شرکتها برای بقای خود، هزینهها را کورکورانه کاهش میدهند، که قابلیت آنها را برای برگشت به وضع قبل تضعیف میکند. دیگران به دنبال معاملات و سرمایهگذاری هستند تا ارزش خود را افزایش دهند. این نوع تجدید ساختار سنتی تقریباً همیشه منجر به تخریب ارزش میشود و انرژی و روحیه سازمان را در نامناسبترین زمان از بین میبرد.
در عوض، بازسازی مبتنی بر ارزش یک مدل سریع و موثر برای ایجاد تعادل مناسب هنگام کاهش هزینهها و ایجاد مسیری قوی برای رشد پایدار و سودآور ارائه میدهد. بر اساس یک رویکرد چهار مرحله: