سه توصیه برای هر مدیر ارشد

  عصر حاضر، عصر استراتژيست‌هاست. آن‌طور كه همكاران ما كريس برادلي،‌ لاول برايان و اسون اسويت در مقاله «سفر مديريت استراتژي» گفته‌اند، يكي از ابزارهاي قدرتمند براي مقابله با شرايط متغير امروزي، تمركز بيشتر تيم‌هاي ارشد سازماني بر مفهوم «استراتژي» است. در صورتي كه مديران ارشد در گفتمان‌هاي استراتژيك حضور فعالي داشته باشند، بهره وری از فرصت‌هاي در حال ظهور، واكنش سريع نسبت به تهديدات غيرمنتظره و تصميم‌گيري‌هاي به موقع، ساده‌تر صورت مي‌گيرند. اين موضوع نشان‌دهنده يك تحول قابل ملاحظه است. بخش‌هاي مديريتي در تعداد زيادي از شركت‌ها مجموعه‌اي از استراتژي‌هاي بي‌روحي را كه عمدتا در واحدهاي كوچك تجاري مطرح مي‌شوند، ارائه مي‌كنند. استراتژي در تعدادي از شركت‌ها محدود به گروه‌هاي خاصي است كه معمولا توسط يك مدير استراتژي با اهداف و انگيزه‌هاي مربوط به قلمروي گروه،‌ پيش رانده مي‌شود. كمتر شركتي را مي‌توان پيدا كرد كه كليه اعضاي تيمش توانايي‌هاي استراتژيك خود را تقویت کرده باشند. برخي از مديران اجرايي به دليل توانايي‌هاي عملكردي‌شان به مقام رياست منصوب مي‌شوند در حالي كه ديگران از جمله روساي واحدهاي تجاري و حتي بسياري از مديران ارشد اجرایی توانايي‌هاي بيشتري در فرآيندهاي اجرايي تخصص دارند، تا اينكه تفكر استراتژيك مثمرثمري را پرورش دهند. نتايج گفت‌وگوهای ما با تعدادي از مديران اجرايي نشان مي‌دهد كه حتي در شركت‌هايي هم كه استراتژي به عنوان موضوعي مهم تلقي شده، آمادگي لازم براي توسعه اين تفكر وجود ندارد. اين مقاله بر اساس مصاحبه‌هاي انجام شده و همچنين تجربه‌هاي كاري ما و همكاران‌مان با تعداد زيادي از مديران استراتژي نوشته شده است. هدف ما از نوشتن اين مقاله ارائه سه نكته مهم در مديريت استراتژيك سازماني است. نكاتي كه تجربه نشان داده اگرچه به طرز فريبنده‌اي ساده هستند، بايد به عنوان مهارت‌هاي بنيادين براي هر استراتژيست عملگرا در نظر گرفته شوند. سعي كرده‌ايم تا آنجا كه ممكن است با ارائه مثال، راه‌هاي عملي پياده‌سازي هر اقدام را...