اسنپ طرح «تشخیص انحراف از مسیر» را برای مسافران فعال کرد
اسنپ به منظور امنیت بیشتر سفرها قابلیت «تشخیص انحراف از مسیر» را در تمام شهرهای…
۲۷ آذر ۱۴۰۳
۲۵ شهریور ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۷ اسفند ۱۳۹۸
شکایت کردن از فناوری، بامزه و در عین حال بهروز است. دستگاهها و ابزارهای دیجیتالیمان حواس ما را پرت میکنند، دستگاههای دیگران جاسوسیمان را میکنند، شرکتهای رسانههای اجتماعی گفتمان عمومی را مسموم میسازند، اشیای جدیدمان حریم شخصی ما را نقض میکنند و همه اینها به ما این احساس را میدهد که ماجرا دارد از کنترلمان خارج میشود. هیچ تعجبی ندارد که واکنشهای افراطی و شدید نسبت به تکنولوژی وجود دارد.
اما آیا واقعا اینطور است؟ چند سالی است که در مورد این واکنشها صحبت میشود. به گزارش نیویورکتایمز، سیاستمداران درباره وضع مقررات بیشتر و سختگیرانهتر برای شرکتهای بزرگ فناوری، صحبت کردهاند. جریمهها صادر شده و مساله تقسیم شرکتها مطرح است. مطبوعات به شهوت و حرص داشتن ابزارها میپردازند و کنفرانسهایی را سازماندهی میکنند که قبلا در آنها، بزرگان فناوری را به بقیه نشان میدادند، اما اکنون لحن انتقادی به خود گرفتهاند؛ بر کوس رسوایی رفتارهای مشکوک اخلاقی و قانونی سازمانها کوبیده میشود. رمانها و فیلمها تصویری مبهم یا تصویری از ویرانشهر را به ما نشان میدهد تا بگویند فناوری ما را به کدام سمت میبرد. همه ما افرادی را میشناسیم که به صورت نمایشی فلان یا بهمان شبکه اجتماعی را ترک میکنند یا به طور موقت استفاده از این شبکهها را تعطیل اعلام میکنند و البته، همه، همیشه شکایت میکنند.
با این حال، مساله اصلی، رفتار واقعی ما در بازار جهانی است. آمار و شواهد نشان میدهند که ما در واقع دستگاههای دیجیتالمان را مثل همیشه دوست داریم؛ هیچ واکنش شدیدی نسبت به فناوری وجود ندارد. فیسبوک را در نظر بگیرید؛ نمیتوان شرکت فناوریای را پیدا کرد که به اندازه فیدسبوک واکنشبرانگیز باشد. این شرکت به طور گسترده متهم به نقض داده، انتشار اطلاعات غلط و خراب کردن ارتباطات بین فردی شده است. اخیرا نیز کمیسیون تجارت فدرال فیسبوک را به پرداخت تقریبا ۵ میلیارد دلار جریمه به علت سوءاستفاده از اطلاعات مشتریان خود، محکوم کرده است. در مجموع، اگر قرار است نشان دهید که میخواهید خدمات فناوری را ترک کنید، احتمالا فیسبوک بهترین انتخاب است. اما بر اساس گزارش جدید فیسبوک، تعداد حسابهایی که به طور روزانه از فیسبوک استفاده میکنن (۱.۵۹ میلیارد) و تعداد حسابهایی که به طور ماهانه از این پلتفرم استفاده میکنند (۲.۴ میلیارد)، ۸ درصد نسبت به فصل پیش افزایش یافته است. علیرغم همه داستانهایی که در زمینه حذف کردن حسابهای کاربری شنیدهاید، ماجرا این است که درآمد فیسبوک ۲۸ درصد رشد کرده و حتی با وجود حملههای کمیسیون تجارت فدرال امریکا، این شرکت سود ۲.۶ میلیارد دلاری را از آن خود کرده است.
فیسبوک تنها پلتفرم تهدیدکننده نیست؛ شرکتهای رسانههای اجتماعی در کل، به طور مرتب به عنوان ترولها، دروغگوها و روباتها مورد انتقاد قرار میگیرند؛ اما هیچ مدرکی در موردشان وجود ندارد. توییتر نیز پنج میلیون کاربر روزانه جدید به پلتفرم خود جذب کرده است. بر اساس تحقیق مرکز تحقیقات پیو (Pew Research Center)
۷۲ درصد از امریکاییها از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند؛ رقمی که هیچ نشانی از کاهش ندارد.
عادتها بهدشواری میمیرند. اما قابل توجهتر از تظاهر ما به بیمیلی، این است که دوست داریم از هر چیز جدیدی استقبال کنیم یا حداقل، با احتیاط به این چیزهای جدید، نزدیک شویم. مثلا اسپیکرهای هوشمند را در نظر بگیرید. این فناوری دقیقا از آن نوعی است که باعث میشود مردم مکث کنند. آیا این شیء تماممدت دارد به من گوش میکند؟ داستانهای عجیب در مورد اسپیکرهایی که فحش میدهند یا برخی از مکالمهها را به صورت تصادفی به پلتفرم خود یا افراد موجود در لیست تماسهای کاربر میفرستند، از کجا میآید؟ مطبوعات این مسائل را پوشش دادهاند؛ مثلا در مورد اسپیکرها اشاره کردهاند که در واقع، فردی فعالیتهای صوتی را برای بهبود و توسعه کارآیی دستگاه میشنود. علیرغم این مساله، به گزارش تککرانچ، بیش از یکچهارم خانوارهای امریکایی در سال ۲۰۱۸ اسپیکر هوشمند آمازون را داشتند. Amazon Echo با نرمافزار تشخیص صدای خود به نام الکسا، در این زمینه پیشتاز است. آماوزن میگوید بیش از ۱۰۰ میلیون ابزار الکسا را فروخته است.
واضح است که برخی از کاربردهای فناوری در سالهای اخیر کاهش یافته است، اما علت عمده آن این بوده است که این فناوریها پیشتر خریداری شدهاند. حدود ۹۵ درصد از مشتریان ایالات متحده امریکا میگویند تلفن همراه دارند و ۸۹ درصد از اینترنت استفاده میکنند. اما در نهایت از ظهور ابزارهای متصل جدید، استقبال میشود. علاوه بر دستیاران مجازی صوتی، بازار ابزارهای پوشیدنی و تلویزونهای هوشمند در حال رشد است.
شاید قابلتوجهترین مساله، روند «خانه هوشمند» باشد که بهسرعت در حال بدل شدن به هایپ است و شما را ترغیب میکند قفلها و کلیدها و دیگر زیرساختهای خانهتان را به اینترنت وصل کنید. آمازون اخیرا اعلام کرده که میزان فروشش در جدیدترین Prime Day promotion شامل «میلیونها ابزار خانه هوشمند» بوده است. یکی از نمونههای قابل توجه ابزارهای این شرکت که مورد حمایت قرار گرفته، Ring است که سیستم ویدیویی در زمینه نظارت و امنیت خانه است. Ring همکاریهایی با صدها دپارتمان پلیش داشته و کاربران را تشویق میکند که ویدئو را مستقیما با نهادهای قانونی به اشتراک بگذارند. این ابزار و اپلیکیشن ارتباطی آن با محله به دلیل تشویق پارانویای عمومی، مورد انتقاد قرار گرفته است. آمازون انکار کرده است که Ring از نرمافزار تشخیص چهره این شرکت استفاده میکند، اما بر اساس گزارشهای مطبوعاتی، این ابزار به شرکت امکان میدهد که ویدئوهای ثبتشده را جمعآوری کند و از این دادهها برای توسعه محصولات و خدمات جدید خود استفاده کند. تصور آیندهای که دوربین، همسایهها را شناسایی میکند، چندان هم دشوار نیست.
فناوری به نظر به طور بالقوه تهاجمی و کنترلکننده میرسد و ممکن است باعث اعتراض عمومی شود؛ این اعتراض حداقل میتواند فشار را به مقامات دولتی وارد کند تا بر غولهای فناوری نظارت کنند. اما ما در مورد نوآوریهای بینظیر دیگر مثل اتومبیلهای خودران، ابزارهای ردیابی مشتریان، هواپیماهای بدون سرنشین یا فروشگاههای بدون صندوق دار، شانه بالا میاندازیم و بیتفاوتیم. در مورد فناوریهای دیگر مثل Ring نیز به طور فعال در گسترش فناوری مشارکت میکنیم؛ فناوریای که پیامدهای آن مشخص نیست. چرا اینطور است؟ شاید مجموعهای از علتها وجود دارد. فناوری برای افرادی که برای دفعات اول از آن استفاده میکنند، پیچیده است و بیشتر ما به خودمان زحمت نمیدهیم که شرایط ارائه خدمات را بخوانیم و سعی نمیکنیم بفهمیم چیزی مثل الکسا یا فیسبوک واقعا چگونه کار میکند. شرکتهای فناوری بزرگ نیز همین را ترجیح میدهند؛ آنها یا فعالانه روش تصمیمگیری الگوریتمهایشان را مبهم نگه میدارند یا شما را تشویق میکنند بر ایده کاربرمحور بودن فناوری تمرکز کنید و لازم نیست نگران چراها و چگونهها باشید.
از سوی دیگر ما واقعا بیشتر فناوریهایی را که ارائه میشود، دوست داریم. دلیلهای زیادی وجود دارد که این احساس را داشته باشیم: فناوری جهان و زندگی ما را به روشهای مختلف، توسعه داده است. اما اغلب اینطور به نظر میرسد که ترجیح میدهیم از جبنههای منفی و قابل توجه فناوری در ازای پرداختهای ناچیز برای این خدمات، چشمپوشی کنیم. ظاهرا اکثر موارد استفاده از فناوری صوتی، درخواست از بلندگو برای پخش موسیقی یا گزارش وصعیت آب و هوا است. شاید اگر نسبت به فناوری واکنش شدیدتری داشته باشیم، احساس ناامیدی کنیم. به نظر میآید ترک کردن فیسبوک یا تحریم آمازون، حذف یک قطره از آبهای اقیانوس است. حتی استارتآپی ناآشنا که با سرمایههای زیادی پشتیبانی میشود، منابعی را در اختیار دارد. به این ترتیب، لادایتها* میبازند. چرا یاد نگیریم نگران نباشیم و این ابزراهای کوچک را دوست داشته باشیم؟
شاید دلیل اصلی اینکه هیچکدام از ما مشارکتکنندههای فعالی در زمینه واکنش به فناوری نیستیم، این باشد که فرض میکنیم بقیه، در حال واکنش نشان دادن هستند. مردم در کنفرانسها، رئیسان فناوری را تحسین میکنند و گاه این افراد در کنگره تحت تعقیب قرار میگیرند و شاید سرکوب آنها به منزله برد سیاسی باشد.
مطمئنا در حال حاضر برنامههای واقعی برای بررسی وضعیت، مبهم و غیرواقعی هستند. همه همیشه از فناوری شکایت میکنند و هیچچیز به اندازه سوگواریهای زودگذر فرهنگ هشتگزنی ما، بدل به روند نشده است. بنابراین، شاید سادهتر است که در حالی که لم دادهایم و از الکسا میخواهیم بگوید باران خواهد بارید یا نه، معتقد باشیم واکنشی شدید نسبت به پیامدهای دیستوپیایی فناوری وجود خواهد داشت.
* لادایت (Luddite) جنبش اجتماعی صنعتگران نساجی بریتانیا در قرن نوزدهم بود که عمدتاً با تخریب ماشین آلات بافندگی، در برابر تغییراتی که بر اثر انقلاب صنعتی ایجاد شده بود، اعتراض کردند.