یکی از ما

درگیری بین واشینگتن و پکن نبردی فراتر از تجارت است. جالب است که تنش موجود در روابط چین و آمریکا به عنوان یک جنگ تجاری مطرح می‌شود. این نام‌گذاری اشتباه است. این تنش تجاری فقط یکی از جبهه‌ها یا نبردهای یک جنگ بزرگ‌تر است، جنگی که برای کسب برتری بین چین و آمریکا در جریان است. البته که می‌توانیم به جبهه‌ها یا نبردهای مختلفی فکر کنیم که شامل تجارت، فضای سایبری، دفاع/امنیت (دریای جنوبی چین)، هوش مصنوعی/فناوری (5G) می‌شود، اما این جنگی است که بین یک ابرقدرت جهانی در حال افول (آمریکا که حضور خود را در خاورمیانه بیش از اندازه کش داده است) و ابرقدرت دیگری که در حال برخاستن است (چین) در جریان است. در جنگ تجاری، بازار به دنبال معامله‌ای برای بازگشت تعرفه‌ها یا راه‌حلی برای برطرف‌سازی این مشکل و ادامه‌ کار است. می‌توانیم به برنده شدن ایالات متحده فکر کنیم، اینکه بعد از دوره‌ استراحت 90 روزه، که در جی20 مورد توافق قرار گرفت، توافقی رخ دهد که طی آن چین زمین را واگذار کند یا تلاش کند رابطه‌ تجاری خود را با آمریکا به موازنه برساند. اما به نظر حتی در این صورت نیز اشتباه است که فکر کنیم چنین معامله‌ای می‌تواند یک راه‌حل نهایی یا بیانیه‌ صلح باشد. هرچند جنگ تجاری فعلی می‌تواند یکی از جنگ‌های متعدد تجاری آینده باشد (و احتمالاً نیز همین‌طور است). این جنگ تجاری فقط یکی از جبهه‌های جنگ چین و آمریکا برای کسب برتری است و ما در ماه‌ها و سال‌های آینده شاهد درگیری‌های دیگری بر سر 5G، هوش مصنوعی، تایوان، دریای جنوبی چین، طرح کمربند و جاده‌ راه ابریشم جدید و وام‌های چین در مقایسه با صندوق بین‌المللی پول خواهیم بود. نکته‌ کلیدی این است که درک کنیم بنیان روابط آمریکا و چین تغییر کرده است. قبل از ریاست جمهوری ترامپ، این رابطه گسترده و حتی همزیستانه بود....