دونالد ترامپ «چانگپنگ ژائو» بنیانگذار بایننس را عفو کرد
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز چهارشنبه در اقدامی که از نگاه بسیاری بحثبرانگیز توصیف…
۲ آبان ۱۴۰۴
۳ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۹ دقیقه

رمزارزها در اقتصاد تحتفشار و تحریمشده ایران، از حاشیه به متن آمدهاند؛ نه بهعنوان ابزار سفتهبازی، بلکه بهعنوان راهی برای بقا. خروج میلیاردها دلار سرمایه دیجیتال، محدودیتهای بانکی و تصمیمات ناگهانی دولت برای مهار جریان پول، چهره تازهای از اقتصاد مقاوم اما شکننده کشور ترسیم کرده است؛ جایی که بیتکوین و تتر به پناهگاهی برای مردم و همزمان به چالشی برای سیاستگذاران بدل شدهاند.
در سالهای اخیر، تشدید تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای مالی باعث شده است ایران نیز مانند دیگر کشورهای تحریمشده، برای حفظ ارتباط مالی با جهان به سمت ارزهای دیجیتال حرکت کند. در چنین شرایطی، رمزارزها نهتنها ابزار معامله یا سرمایهگذاری، بلکه مسیری جایگزین برای تداوم تجارت، حفظ دارایی و مقابله با فشارهای اقتصادی محسوب میشوند.
بررسی دادههای بلاکچینی نشان میدهد در سال ۲۰۲۴ حجم خروج سرمایه از ایران به ۴.۱۸ میلیارد دلار رسیده است؛ رقمی که نسبت به سال قبل حدود ۷۰ درصد افزایش داشته است. این روند، بازتابی از شرایط اقتصادی بحرانی و تضعیف شدید ریال است که در سالهای اخیر حدود ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است. افزایش خروج سرمایه رمزارزی از ایران، بیشتر ناشی از بیاعتمادی عمومی به نظام مالی و تمایل مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود در برابر تورم بالا و محدودیتهای بانکی بوده است.
سالهاست که دولت ایران با سیاستهای کنترلی سختگیرانه، بر نظام مالی کشور و بهویژه فعالیت صرافیهای رمزارزی سایه انداخته است؛ روندی که برای فعالان این حوزه تازگی ندارد. همانطور که در دسامبر ۲۰۲۴ هم شاهد بودیم، مقامات با تصمیمی ناگهانی برداشت از صرافیهای داخلی را متوقف کردند تا مانع خروج سرمایه در بحبوحه سقوط تاریخی ریال شوند؛ اقدامی که بار دیگر نشان داد کنترل جریان سرمایه، برای دولت امری مقطعی نیست بلکه بخشی از رویکرد دائمی آن است. در چنین فضایی، تضاد میان سیاستگذار و کاربر همچنان پابرجاست: حاکمیت در پی مهار نوسانات ارزی است و شهروندان در تلاش برای حفظ ارزش داراییهای خود از مسیر رمزارز.
تشدید نظارتها و تداوم تورم بالا، عملاً رمزارز را از یک ابزار نوظهور به جایگزینی واقعی برای نظام بانکی تبدیل کرده است. برای بسیاری از ایرانیان، رمزارز دیگر نه یک گزینه سرمایهگذاری، بلکه راهی برای انتقال امن دارایی، حفظ ارزش پول و برقراری حداقلی از ارتباط مالی با جهان بهشمار میرود.
مطالعات نشان میدهد که خروج رمزارز از صرافیهای ایرانی در مقاطع خاص ژئوپلیتیکی، بهویژه در زمان تنشهای منطقهای، افزایش قابلتوجهی پیدا کرده است. در ۱۴ آوریل و ۱ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با اوجگیری درگیریهای ایران و اسرائیل، حجم تراکنشهای خروجی از صرافیهای داخلی بهشدت رشد کرد. دادههای Google Trends نیز این ارتباط را تأیید میکند؛ جستوجوی جهانی برای عبارت «Iran Israel» در همان تاریخها به اوج رسید.
همزمان با افزایش نگرانی عمومی از بیثباتی سیاسی، کاربران ایرانی به سمت رمزارز بهویژه بیتکوین روی آوردند. آمارها نشان میدهد که در این دوره، حجم تراکنشهای بیتکوین از ایران بیش از سایر داراییهای دیجیتال بوده است. این الگو نشان میدهد که مردم در مواجهه با نااطمینانی سیاسی و اقتصادی، رمزارز را ابزاری برای حفاظت از دارایی در برابر ریسکهای ژئوپلیتیکی میدانند. افزایش خروج رمزارز در روزهای بحرانی نشاندهنده رابطه مستقیم میان شدت درگیریها و رفتار مالی مردم است.
با افزایش محدودیتهای مالی، رمزارزها در ایران به ابزار بقا برای بسیاری از خانوارها و کسبوکارها تبدیل شدهاند. برای فریلنسرها، شرکتهای کوچک و حتی فعالان اقتصادی متوسط، رمزارز تنها راه دریافت پرداختهای بینالمللی و حفظ دارایی در برابر تورم است.
صرافیهای رمزارزی داخلی با وجود محدودیتهای شدید، رشد چشمگیری داشتهاند. کاربران ایرانی برای خرید کالا، سرمایهگذاری، یا انتقال وجه به خارج از کشور از رمزارز استفاده میکنند. در واقع، رمزارزها به سیستم مالی جایگزین و غیررسمی در ایران تبدیل شدهاند. این روند بازتابی از شرایطی است که در آن بسیاری از شهروندان اعتماد خود را به نظام بانکی سنتی از دست دادهاند. آنها رمزارز را نه صرفاً ابزاری برای کسب سود، بلکه بهعنوان سپری در برابر بیثباتی اقتصادی و مالی میبینند.
الگوی خروج سرمایه رمزارزی از ایران در دورههای بحرانی، مشابه الگوهایی است که در کشورهای دیگر مانند ونزوئلا، اوکراین و ترکیه نیز مشاهده شده است. در تمامی این کشورها، مردم برای مقابله با سقوط ارزش پول ملی و محدودیتهای بانکی، به رمزارزها روی آوردهاند.
ماهیت غیرمتمرکز، سانسورناپذیر و فرامرزی رمزارزها باعث شده است تا بیتکوین بهویژه در شرایط بحران، به گزینهای قابلاعتماد برای حفظ ارزش دارایی تبدیل شود. کاربران در مناطق بیثبات قادرند تنها با یک عبارت بازیابی، سرمایه خود را بدون نیاز به بانکها جابهجا کنند. در ایران نیز همین ویژگیها باعث شده رمزارز، به ابزاری مؤثر در برابر تورم، تحریم و نوسانات ارزی بدل شود.
از دیدگاه نهادهای بینالمللی، تفاوتی میان استفاده دولتها و شهروندان از رمزارز وجود ندارد. تحریمهای ایالات متحده تقریباً تمامی تعاملات مالی میان نهادها و اشخاص آمریکایی با حوزههای تحریمشده را ممنوع کرده است. بنابراین، هرگونه استفاده از رمزارز در ایران، حتی در صورت نبود نیت غیرقانونی، ممکن است مشمول تحریم تلقی شود. اما از منظر انسانی، بسیاری از کاربران ایرانی بدون قصد نقض تحریمها به رمزارز روی میآورند. آنها در جستوجوی راهی برای حفظ دارایی و دسترسی به بازارهای بینالمللیاند. این تضاد، شکاف میان اجرای مقررات مالی و واقعیت زندگی در اقتصادهای محدودشده را آشکار میکند. پلتفرمهای تحلیلی مانند Chainalysis تلاش کردهاند این تمایز را در تحلیل تراکنشها لحاظ کنند تا میان استفاده مشروع انسانی و فعالیتهای دولتی یا مجرمانه تفاوت قائل شوند.
در فوریه ۲۰۲۵، دولت جدید ایالات متحده دستورالعمل ملی امنیتی NSPM-2 را معرفی کرد و سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را از سر گرفت. این دستورالعمل وزارت دادگستری آمریکا (DOJ) را موظف کرد تا شبکههای مالی مرتبط با ایران را شناسایی و پیگرد قانونی کند، محمولههای نفتی غیرقانونی را توقیف نماید، داراییهای دولتی ایران را مسدود کند و رهبران گروههای تحت حمایت ایران را تحت تعقیب قرار دهد.
اجرای این سیاستها ریسک تعامل با اکوسیستم مالی ایران را — چه در زنجیره بلاکچین و چه خارج از آن افزایش داده است. نتیجه آن، کاهش حدود ۲۳ درصدی تعامل صرافیهای جهانی با خدمات رمزارزی ایرانی بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ بود. در کنار فشارهای تحریمی، همکاریهای مالی ایران با روسیه نیز موجب نگرانی نهادهای نظارتی شده است. هر دو کشور در فهرست تحریمهای گسترده قرار دارند و تقویت روابط اقتصادی میان آنها از نگاه غرب، بهعنوان تلاش برای ایجاد شبکه مالی موازی تعبیر میشود.
ایران همچنان یکی از سه کشور حاضر در فهرست سیاه FATF است، در کنار کره شمالی و میانمار. این جایگاه به معنای آن است که نظام مالی کشور از منظر کنترلهای ضدپولشویی (AML) و مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) دچار ضعف ساختاری است. این موضوع، حساسیت نظارتی بر تراکنشهای مرتبط با ایران را افزایش داده است. در نتیجه، تعامل پلتفرمهای جهانی با کیفپولها و صرافیهای ایرانی با ریسک بالایی همراه است و اغلب از سوی نهادهای تحلیلی بلاکچین مورد رصد قرار میگیرد.
در واکنش به فشارهای غرب، ایران و روسیه در سالهای اخیر روابط مالی خود را در چارچوب گروه BRICS تقویت کردهاند. هدف اصلی این همکاری، توسعه سازوکارهای پرداخت خارج از شبکه دلار و بانکداری سنتی است. کشورهای بریکس در حال بررسی امکان ایجاد یک ارز دیجیتال مشترک هستند تا بتوانند مبادلات تجاری خود را بدون وابستگی به دلار آمریکا انجام دهند. روسیه نیز تسویه معاملات با چین و هند از طریق استیبلکوینها و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) را آزمایش کرده است.
در این میان، ایران از این روند استقبال کرده و در تلاش است از طریق رمزارز، روابط مالی خود را با شرکای شرقی گسترش دهد. این جهتگیری بخشی از استراتژی بلندمدت کشور برای کاهش وابستگی به نظام مالی غرب محسوب میشود.
با افزایش استفاده از رمزارز در کشور، مسئله تنظیمگری و کنترل بازار بیش از پیش اهمیت یافته است. اگرچه استخراج رمزارز بهصورت قانونی مجاز شناخته شده، اما فعالیت بسیاری از ماینرها خارج از چارچوب رسمی انجام میشود. نبود مقررات شفاف و باثبات، موجب شده بازار رمزارز ایران در وضعیت خاکستری و نیمهرسمی باقی بماند. همزمان با افزایش فشارهای بینالمللی، دولت احتمالاً به سمت کنترل بیشتر صرافیها و نظارت متمرکزتر بر تراکنشها حرکت خواهد کرد.
در سطح جهانی نیز، نهادهای نظارتی با همکاری شرکتهایی مانند Chainalysis در تلاشاند تا با رویکردی مبتنی بر داده، جریانهای مالی مرتبط با حوزههای تحریمشده از جمله ایران را ردیابی کنند. هدف این اقدامات، دستیابی به رعایت مقررات جامع در سطح اکوسیستم رمزارز است؛ یعنی چارچوبی که هم از دور زدن تحریمها جلوگیری کند و هم امکان استفاده مشروع از رمزارز را برای شهروندان حفظ نماید.
ایران اکنون در نقطهای حساس میان دو مسیر قرار دارد. از یکسو، رمزارزها میتوانند ابزاری برای رهایی از محدودیتهای بانکی و مشارکت در اقتصاد دیجیتال جهانی باشند؛ از سوی دیگر، نبود نظارت و مقررات کارآمد، زمینهساز گسترش فعالیتهای غیرقانونی و پولشویی میشود.
برای حفظ توازن میان آزادی مالی و امنیت اقتصادی، دولت باید به سمت چارچوب نظارتی شفاف و همکاری بینالمللی حرکت کند. اعمال نظارت هوشمند و استفاده از فناوری تحلیل زنجیرهای، میتواند از ورود وجوه غیرقانونی جلوگیری کند و در عین حال، مسیرهای مشروع فعالیت اقتصادی را باز نگه دارد.
تجربه ایران در سالهای اخیر نشان میدهد رمزارز تنها یک فناوری مالی نیست، بلکه پدیدهای اجتماعی و اقتصادی است که از دل تحریم و محدودیت زاده شده است. برای بسیاری از مردم، رمزارز راهی برای حفظ استقلال مالی و فرار از تورم است؛ اما در سطح کلان، میتواند ابزار دولت برای دور زدن تحریمها نیز باشد.
آینده رمزارز در ایران به چگونگی مدیریت این دوگانگی وابسته است. در صورتی که کشور مسیر ادغام قانونی و شفافسازی فعالیتهای رمزارزی را در پیش گیرد، میتواند از ظرفیت فناوری بلاکچین برای توسعه اقتصادی بهره ببرد. اما اگر کنترل متمرکز و محدودیتهای بیاعتمادانه ادامه یابد، رمزارز همچنان در حاشیه و در قالب اقتصاد سایه باقی خواهد ماند. در جهانی که فناوری و سیاست بهسرعت درهمتنیده میشوند، انتخاب ایران میان شفافیت و انزوا تعیین خواهد کرد که رمزارز در این کشور به فرصتی برای رشد تبدیل میشود یا به تهدیدی برای ثبات مالی.