طاقچه سال ۱۴۰۲ به ۱۲ میلیون نصب رسیده است
طاقچه در گزارش سال ۱۴۰۲ خود اعلام کرده است که این پلتفرم کمک کرده که…
۱۸ مهر ۱۴۰۳
۱ فروردین ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۱۶ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲ فروردین ۱۴۰۳
از سال ۱۹۲۳ که والت دیزنی به همراه برادر خود روی کمپانی والت دیزنی را تأسیس کرد، شخصیتهای کارتونی بیشماری توسط این کمپانی به جهان معرفی شدند و خاطرات کودکی چندین نسل با این شخصیتها گره خورده است. قصر والتدیزنی که در ابتدای فیلمهای این کمپانی به نمایش در میآید، تصویر ماندگار و همیشه آشنا در ذهن افرادی است که زیر این قصر روزهای شاد کودکی خود را سپری کردهاند. طبعا چنین شرکتی با این عمر طویل، پستی و بلندیهای بیشماری را پشت سر گذاشته است.
در مسیر رسیدن به قلۀ هالیوود، رهبران قدرتمندی سکان این شرکت را به دست داشتند و آن را از ورطههای سخت عبور دادند. بدون شک یکی از بزرگترین این رهبران، باب آیگر (Bob Iger) بوده است که از سال ۲۰۰۵ در نقش یک مدیر مقتدر، چالشهایی که از مدیر قبلی به ارث رسیده بود را تبدیل به فرصت کرد و نام کمپانی والت دیزنی را زنده کرد. در این جستار، نگاهی به زندگی و فعالیتهای آیگر پیش و پس از اشتغال در والت دیزنی میاندازیم.
رابرت آلن آیگر (که از این به بعد با نام مرسوم باب آیگر از او یاد میکنیم) در سال ۱۹۵۱ در خانوادهاییهودی در نیویورک چشم به جهان گشود. پدر او، آرتور آیگر، وترن جنگ جهانی دوم بود و پس از جنگ، در زمینههای بازاریابی و روابط عمومی مشغول به کار بود. باب در کتاب خودزندگینامۀ خود که در سال ۲۰۱۹ به چاپ رساند، مینویسند که پدرش به علت شوکهای ناشی از جنگ دچار نوسان خُلقی بود و باب نمیتوانست رفتار پدرش را پیشبینی کند. روزی به شدت خوشحال بود و روز دیگر به شدت غمگین. باب میگوید همین غیرقابلپیشبینی بودن شرایط، او را به شکلی بار آورد که همواره انتظار بدترین را داشته باشد و در برابر سختیها انعطافپذیر باشد. جدای از این موضوع باب میگوید خیلی از صفات خوبی را که دارد مدیون پدرش است. پدر او مردی فرهیخته بود که کتابخانهای بزرگ داشت، و همین کتابخانۀ بزرگ و تشویقهای آرتور، باب را به سوی مطالعۀ آثار بزرگ نویسندگان بزرگ آمریکا کشاند. او برای تحصیل، همان رشتهای مرتبط با تخصص پدرش را برگزید، اما در ادامه حرفهای متفاوت شد.
از آنجایی که پدر او مدام از شغلی به شغل دیگر میرفت و نمیتوانست موقعیت ثابتی برای خود دست و پا کند، باب فهمیده بود که باید از نوجوانی خودش گلیم خود را از آب بیرون بکشد. او تا پانزده سالگی شغلهای پاروبی برف، نگهداری از بچه و دربانی مدرسه را تجربه کرده بود. هنگام اشتغال به دربانی، او در تابستان باید تمام آدامسهای چسبیده شده به زیر میزهای دانشآموزان را از میز جدا میکرد. او در خودزندگینامهاش مینویسد: «جدا کردن آدامس از زیر هزاران میز میتواند شخصیت انسان را بسازد… »
باب به پیروی از پدرش، رشتهای مرتبط با ارتباطات را برای تحصیل انتخاب کرد و در سال ۱۹۷۳ در رشتۀ مطالعات تلویزیون و رادیو از کالج ایتاکا فارغالتخصیل شد. با این حال او مثل پدرش حرفۀ بازاریابی را دنبال نکرد. باب علاقه داشت که روزی گویندۀ اخبار شود، به همین دلیل از سال قبل از فارغالتحصیلی، در یک تلویزیون تلویزیونی کوچک در شهر ایتاکا مشغول به کار شده بود و اخبار هواشناسی را اعلام میکرد. او خاطرۀ خوبی از این تجربه ندارد و میگوید که مدتی که برای ساکنان ایتاکا اخبار هواشناسی میگفت، عملکرد بدی داشته است و از فعالیت خود راضی نبوده است.
در سال ۱۹۷۴، بخت با باب یار شد و او به شبکۀایبیسی راه پیدا کرد. دایی باب، همخانهای داشت که در شبکه ایبیسی کار میکرد، و در یک گفتگوی او با همخانهاش به طور اتفاقی اسمی از باب آمد که تجربه و سواد در زمینۀ تولیدات تلویزیونی دارد و اکنون دنبال شغل میکرد. پس از این گفتگو، باب به بواسطۀ همخانۀ داییاش برای مصاحبه دعوت شد و شغلی با عنوان سرپرست استودیو دریافت کرد.
او در سال ۱۹۷۴ ایبیسی مشغول به کار شد و سالهای زیادی درکنار افراد باسابقهتر از خودش، درسهای زیادی دربارۀ رسانه آموخت.
او در سالهایی که در ایبیسی مشغول بود، وظایف مختلفی در پشت صحنۀ تاکشوها، اخبار و مسابقات تلویزیونی انجام میداد. در ابتدا کارش در استودیو مثل آچار فرانسه بود، و هرجا نیاز به کمکهای جزئی بود او را صدا میزدند. او اطمینان حاصل میکرد کارکنان در استودیو حاضرند، غذای مناسب میخورند، دستگاه تهویۀ هوای استودیو را چک میکرد و نور صحنه را بررسی میکرد.
او در زمان استخدام با حقوق ۱۵۰ دلار در هفته، پایینتر حقوق ممکن را در شرکت ایبیسی را دریافت میکرد. با این فعالیتش به عنوان سرپرست استودیو، او را به ریزهکاریهای تولیدات تلویزیونی آشنا کرد و تجربیات گرانبهایی کسب کرد.
باب چندین سال در استودیو مشغول به کار بود و به مرور مسئولیتهای بیشتری به دوش او گذاشته بود. او مدتی زیر دست رون آرلج در قسمت پخش مسابقات ورزشیایبیسی کار میکرد. آرلج کسی بود که در پخش مسابقات ورزشی تحول زیادی ایجاد کرد. او روایت را وارد مسابقات ورزشی کرد، و تقابل دو تیم را به مثابۀ تقابل قهرمان و ضدقهرمان به نمایش گذاشت و آن را دارای آغاز و انجامی مثل داستانها به بینندگان عرضه کرد.
کار کردن نزد این تهیهکنندۀ مؤلف، به آیگر آموخت برای پیش افتادن در رقابت، نوآوری از حرف اول را میزند. او در سالهای آینده مدام شعار آرلج را زیر لب زمزمه میکرد: «یا نوآوری کن، یا بمیر. »
اتفاقی که باعث صعود یکبارۀ او شد، در سال ۱۹۸۸ در حین المپیک زمستانی کلگری رقم خورد. باب برای پوشش این رویداد، به همراه یک تیم عازم شهر کلگری در کانادا شده بودند، اما آب و هوای نامناسب در زمان رویدادهای ورزشی باعث شد پوشش برخی از این رویدادها با تأخیر انجام شود.
ابتکاری که باب آیگر در این زمان نشان داد، این بود که برخی از قصههای حاشیهای المپیک را که الزاما مربوط به رویدادهای واقع شده در مسابقات نبودند را برای زمانهایی که مشکل در پوشش زنده وجود داشت پخش کرد. به عنوان مثال، تیم سورتمۀ بابسلد جامائیکا که در این المپیک، نتوانست مدالی کسب کند. اما سختکوشی و استقامت ورزشکاران تیم جامائیکا، که با اینکه در کشورشان فضای برفی برای تمرین سورتمه وجود ندارد اما باز هم خودشان را به المپیک رساندند و تا انتهای مسابقه دست از تلاش برنداشتند، مورد توجه آیگر قرار گرفت و به مردم دنیا معرفی شد.
شهرت ورزشکاران تیم جامائیکا به قدری شد که چند سال بعد فیلمی دربارۀ آنها ساخته شد.
این تصمیم موفق آیگر که تحت فشار گرفته شده بود، توجه مدیران بالادستیایبیسی را به خود جلب کرد. باب در سال بعد مدیر بخش سرگرمیایبیسی شد. از مهمترین کارهایی که در دورۀ مدیرش در این سمت کرد، این بود که از سال ۱۹۸۹ پخش سریِ خندهدارترین ویدئوهای خانگی آمریکا (America’s Funniest Home Videos) را کلید زد. در این ویدئوها که مردم اتفاقات خندهداری که در زندگی روزمرۀ خود میافتاد را فیلمبرداری میکردند و برایایبیسی میفرستاند. در این برنامه که تبدیل به یکی از محبوبترین برنامههای زمان خودش شد، ایبیسی هیچ هزینهای برای تولید محتوا نمیپرداخت. در اینجا اولین نمونههای محتوای کاربرپدید را شاهد هستیم که بعدها یوتوب بر اساسش بنا نهاده شد.
در سال ۱۹۹۳، آیگر به سمت نائبرئیسی شبکۀ ایبیسی رسید، و در سال ۱۹۹۴ به عنوان رئیس شرکت مادر ایبیسی، کاپیتالسیتی-ایبیسی منصوب شد. آیگر که با نوآوریها و انعطافپذیریاش، از آستانایبیسی به صدر آن رسیده بود و احساس موفقیت میکرد. اما کارهایی که پیش روی آیگر بود، با کارهایی که قبل از این انجام داده بود قابل مقایسه نبود. مهمترین اتفاق در دوران کاری آیگر، در سال ۱۹۹۵ واقع شد، زمانی که کمپانی والت دیزنی تصمیم گرفت کاپیتالسیتی-ایبیسی را خریداری کند.
بعد از ادغام عمودی در والت دیزنی در سال ۱۹۹۵، شرکت کاپیتالسیتی-ایبیسی که اکنون تنها با نام ایبیسی مشغول فعالیت بود، باب آیگر را تا سال ۱۹۹۹ با همان سمت قبلی در اختیار داشت. در این سالها آیگر ارتباط خوبی با مایکل آیزنر، مدیرعامل دیزنی، برقرار کرد و با همکاری یکدیگر تلاش کردند کیفیت برنامههایایبیسی را افزایش دهند.
در سال ۱۹۹۹، آیگر با حفظ سمت قبلی خود، به عنوان مدیر بخش بینالملل والت دیزنی انتخاب شد و در سال ۲۰۰۰، به عنوان مدیر اجرایی دیزنی برگزیده شد. به عبارت دیگر، سال ۲۰۰۰ پایان فعالیت مستقیم فعالیت آیگر درایبیسی بود، و از این پس به به عنوان شخص شمارۀ ۲ دیزنی پشت سر آیزنر در رهبری این کمپانی بزرگ سهیم شد.
مایکل آیزنر، از سال ۱۹۸۴ رهبری دیزنی را برعهده داشت. او در دوران مدیریت خود، علاوه بر کمک به ساخت فیلم و انیمیشنهای موفق، در توسعۀ شهربازیهای موسوم به دیزنیلند هم نقش بسیار مهم ایفا کرده بود. همچنین خرید شرکت کاپیتالسیتی-ایبیسی در سال ۱۹۹۵ یکی از موفقیتهای بزرگ او به شمار میرود. او سالهای زیادی سکان والت دیزنی را به عهده داشته و از با ریسکپذیری بالای خود نقش زیادی در رشد کمپانی داشته است.
اما در سالهای آخر مدیریت آیزنر، عدم موفقیت برخی از فیلمها و برنامههای تلویزیونی و علیالخصوص فروش کم انیمیشنهای دیزنی، انتقادات زیادی را به سوی او روانه کرده بود. اختلافات آیزنر بر سر مدیریت کمپانی با برادرزادۀ والت دیزنی، که یکی از مهمترین سهامداران کمپانی بود، در سال ۲۰۰۴ باعث راه افتادن کمپینی بر علیه آیزنر توسط سهامداران به رهبری برادرزادۀ والت دیزنی شد.
در حین از این کمپین، حمایت هیأت مدیره از آیزنر از بین رفت، و او چارهای ندید جز آنکه از سمت مدیرعاملی استعفا دهد. جانشین آیزنر، کسی نبود جز شخص شمارۀ دوم کمپانی.
نام والت دیزنی و کمپانیاش با شخصیتهای کارتونی خورده است. آیگر هم وقتی سمت مدیریت را کسب کرد، میدانست اولین کاری که برای احیای کمپانی باید بکند این است که انیمیشنهای جدید با بهترین کیفیت را در بازار سرگرمی عرضه کند. به همین دلیل، در ابتدای دوران مدیریتش، باب آیگر تصمیمی را گرفت که طبقۀ گفتۀ خودش در مصاحبه با دیوید فیبر در سال ۲۰۲۱، مهمترین تصمیم دوران کاریاش بوده است: او عزم خود را جزم کرد تا شرکت پیکسار را بخرد.
پیکسار، شرکت تولید انیمیشنی بود که بعد سال ۱۹۹۵ با ساخت داستان اسباببازی نامی برای خود دست و پا کرده بود. سهامدار عمده و مدیرعامل این شرکت، استیو جابز بود که از قضا ارتباط خوبی با مایکل آیزنر نداشت. تا ۲۰۰۴، پیکسار ۶ انیمیشن تولید کرده بود که همه با همکاری والت دیزنی ساخته شده بودند.
پنجمین انیمیشن پیکسار، در جستجوی نمو نام داشت که در سال ۲۰۰۳ پخش شده بود و آتش اختلاف بین جابز و آیزنر را روشن کرده بود. آیزنر کیفیت انیمیشن را نمیپسندید و آن را در حد استانداردهای والت دیزنی نمیدانست. جابز اما به دنبال همکاری با والت دیزنی بود نه رفتار رئیسمئابانۀ آیزنر را تحمل نمیکرد. در جستجوی نمو مطابق نظر تولیدکنندگان پیکسار ساخته و پخش شد و از قضا تبدیل به پرفروشترین انیمیشن تاریخ تا آن زمان تبدیل شد.
قرارداد همکاری برای ساخت انیمیشن ششم، شگفتانگیزان، از پیش امضا شده بود. اما جابز تصمیم گرفته بود که این آخرین همکاری با والت دیزنی باشد. همین تصمیم جابز و اختلافش با آیزنر، یکی از دلایلی بود که خشم سهامداران را نسبت آیزنر بیشتر کرد و در نهایت کار را به استعفای او کشاند.
آیگر، از روز اول مدیریتش، تصمیم داشت که ارتباط با پیکسار را احیا کند. او، چنانکه که خود روایت میکند، از هیبت جابز در خوف بود، اما به هر حال چند روز پس از مدیر شدنش تصمیم گرفت با او ارتباط برقرار کند. در ابتدا استیو جابز روی خوش نشان نمیداد، اما پس از مذاکراتی که انجام شد، ارتباط خوبی بین دو مدیر شکل گرفت.
این ارتباط خوب، در نهایت به خرید ۷. ۴ میلیارد دلاری پیکسار توسط دیزنی در سال ۲۰۰۶ راهگشا شد. با این خرید، پیکسار زیرمجموعۀ دیزنی قرار گرفت و استیو جابز به یکی بزرگترین سهامداران والت دیزنی تبدیل شد. همچنین جابز به هیأت مدیرۀ دیزنی ملحق شد. این همکاری، برای هر دو شرکت بسیار پر ثمر بود، پیکسار با سرمایۀ بیشتری به کار تولیدات مشغول شد و نام دیزنی در انیمیشن بار دیگر احیا شد.
رفاقت جابز و آیگر، تا زمان وفات جابز مستحکم بود و به گفتۀ خود آیگر، آن دو مثل برادر بودند. بعد از شروع همکاری، رفت و آمدهای خانوادگی آن دو شروع شد و ادامه یافت. بعد از دکتر جابز و همسرش، آیگر سومین نفری بود که از سرطان جابز با خبر شد و تا آخرین روزهایش در کنارش ماند.
آیگر در زمان مدیریتش تا سال ۲۰۲۰، سه شرکت دیگر را هم خرید که به اختصار به آنها میپردازیم و در جزئیات آنها وارد نمیشویم. در سال ۲۰۰۹، مارول به ارزش ۴ میلیارد دلار به والت دیزنی پیوست و حق امتیاز بیش از ۴۰۰۰ هزار شخصیت کمیکبوکهای مارول به دیزنی منتقل شد (بجز مواردی که حق امتیاز آنها قبلاً به صورت اختصاصی فروخته شده بود مثل اسپایدرمن و ایکسمن).
این خرید هم با نظر به باکسآفیسهای دهۀ ۲۰۱۰ که نامهای فیلمهای مارول در آن میدرخشد، برای هر دو شرکت سودمند افتاد. در سال ۲۰۱۲، والت دیزنی شرکت لوکاسفیلم را از جرج لوکاس به ارزش ۴ میلیارد دلار خریداری کرد. با این خرید حق امتیاز تمام فیلمهای جنگ ستارگان به والت دیزنی منتقل شد. اما بزرگترین خرید تاریخ والت دیزنی و بلکه صنعت رسانه، در سال ۲۰۱۹ صورت گرفت، زمانی که والت دیزنی به قراردادی ۷۱ میلیارد دلاری شرکت فاکس قرن بیست و یکم را از روپرت مرداک خریداری کرد.
با این خرید، شبکههای تلویزیونی فاکس، استودیوهای فیلمسازی فاکس، شرکت نشنال جئوگرافیک و اکثر شرکتهای دیگر تحت فاکس به والت دیزنی منتقل شدند. این خرید هم با افزایش سود هر دو شرکت، موفقیتآمیز قلمداد شد.
آیگر در تمام دورۀ حرفۀ خود، علاقهمند به نوآوریهای تکنولوژی بوده است و فکر خود را شیوههای سنتی انجام امور راسخ نکرده است. به همین دلیل هم وقتی دید شیوۀ پخش ویدئو به درخواست نتفلیکس در حال رشد است و پخش خطی سنتی تلویزیون در حال افول، در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که دیزنی هم یک سرویس ویدئو به درخواست راهاندازی میکند. البته عملی شدن این حرف و ساخته شدن سرویس دیزنیپلاس تا نوامبر ۲۰۱۹ زمان برد، اما با آرشیو بزرگ دیزنی و ساخت محتوای اورجینال، این سرویس رشد زیادی را تجربه کرد به شکلی که در انتهای سال ۲۰۲۳، ۱۴۹ میلیون مشترک داشته است.
آیگر در اواسط سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که قصد بازنشستگی دارد و پس از اتمام زمان قراردادش در سال ۲۰۲۱، از کمپانی خداحافظی خواهد کرد. بعد از به اوج رساندن کمپانی و تبدیل شدن به یکی از موفقترین مدیرعاملهای تاریخ صنعت سرگرمی، مشخص بود که جانشین او کار سختی را برای ادامۀ کار او برعهده دارد. شخصی که به عنوان مدیر بعدی کمپانی انتخاب شد باب چیپک، مدیر شهربازیهای دیزنی بود.
چیپک از ابتدای سال ۲۰۲۰ سمت مدیرعاملی را دریافت کرد، و آیگر در این زمان به سمت رئیس هیأت مدیره نائل شد تا دوران اتمام قراردادش در این سمت باشد و فرایند انتقال قدرت به چیپک را هم تسهیل کند. با این حال، آغاز مدیریت چیپک مصادف شد با بسته شدن جهان توسط بیماری کرونا. چیپک پیش از این مدیریت رسانهای را بر عهده نداشت و مستقیم از مدیریت پارکها به این سمت گماشته شده بود. او توان مدیریت شرکتی به این عظمت را علیالخصوص در دوران بحرانی کرونا نداشت.
عملکرد او هم از نظر ضرر اقتصادی هم درگیری با برخی کارکنان دیزنی مثل بازیگر معروف اسکارلت جوهانسون، تصویر عمومی او را مخدوش کرده بود. آیگر در سال ۲۰۲۱ به طور کامل از شرکت جدا شد. در مصاحبهای که در ژانویۀ ۲۰۲۲ با دیوید فیبر انجام داد، آیگر گفت که کارش را در دیزنی کرده است و اکنون دوست دارد که نفس راحتی کند. او در این مصاحبه از اقدامات چیپک دفاع کرد و گفت دوران سختی برای همه بوده است و این دوران تمام میشود و چیپک همه چیز را تحت کنترل دارد.
با این حال در تعجب همگان، در توامبر چیپک هیأت مدیره برکنار شد و باب آیگر در سن ۷۱ سالگی، دوباره به سمت مدیرعاملی والت دیزنی برگشت. برخی از کارشناسان انتخاب شخص ضعیفی مثل چیپک برای جانشینی آیگر را، یکی از بدترین تصمیمهای هیأت مدیرۀ دیزنی در طول تاریخ این شرکت میدانند. در حال حاضر آیگر دوباره پست مدیریت به بر عهده گرفته است و تا سال ۲۰۲۶ قرار است بر این سمت بماند.
مدیریت آیگر مبتنی بر ترکیبی از خوف و رجا است. او تلاش میکند که هر در مواجه با هر کارمندی، تمام توجه خود را به او بدهد و به او احساس مهم بودن را منتقل کند. به ساعت و تلفنش نگاه نکند و بازخورد خود را به صورت بیان کند. او ارتباط خوبی با مدیران استودیوها دارد، و در عین حفظ خودمختاری آنها تلاش میکند نظرات شخصی خود را برای بالاتر بردن کیفیت تولیدات بیان کند. با این حال، اگر خطوط قرمز او مورد احترام قرار نگیرد، او بدون تعارف است. روزان بار، برنامهای درایبیسی داشت که از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۸ پخش میشود و در سال ۲۰۱۸ جزء محبوبترین برنامههای تلویزیونی دیزنی محسوب میشد.
در سال ۲۰۱۸، روزان توییت توهینآمیز خطاب به والری جرت، یکی از کارکنان کاخ سفید در زمان ریاست باراک اوباما، منتشر کرد. در این توییت آمده بود: «والری جرت حاصل ازدواج اخوانالمسلمین با سیارۀ میمونهاست». بالافاصله پس از این توییت، آیگر بدون توجه به اینکه برنامۀ روزان یکی از پرینندهترین برنامههای دیزنی هستن دستور اخراج او را صادر کرد. و یا در مثالی دیگر، ایزاک پرلومتر، مدیر مارول که آیگر شرکتش را در سال ۲۰۰۹ از او خریده بود که او را در سمت مدیر نگه داشته بود، در سال ۲۰۲۳ پس از بازگشت آیگر پی همکاری با یکی از سهامداران دیزنی بود که بر علیه آیگر اقداماتی انجام دهد و همانطور که آیزنر در ۲۰۰۵ سرنگون شده بود، آیگر هم به همین تقدیر مبتلا شود. آیگر هم تردیدی به خرج نداد و او را با تمام سابقهاش اخراج کرد.
در جدول زیر، میزان سود شرکت والت دیزنی از زمان مدیریت باب آیگر تا به امروز نشان داده شده است. ( اعداد برحسب میلیارد دلار است.)
(منبع: statista.com)
کمپانی والت دیزنی هر ساله با تولیدات سینمایی و تلویزیونی جدید خود، همچنین با شهربازیهای بزرگ خود ابزار سرگرمی برای افراد زیادی را فراهم میکند. موفقیت تولیدات سینمایی دیزنی به حدی بوده است که آیگر در مصاحبهای با آندرو رأس سروگین در اواخر ۲۰۲۳، گفت که فروش زیر ۱ میلیارد دلار برای ما به معنای شکست است. آیگر از پایینترین شغل ممکن در استودیویایبیسی کارش را شروع کرد و تبدیل به یکی از موفقیتترین مدیران تاریخ هالیوود شد. به گفتۀ خود او، ترکیبی از بخت، سختکوشی، هوش، درسهای پدر و حمایت همسر و فرزندانش او را به جایی که اکنون هست رسانده است. در تاریخ صد و بیست سالۀ هالیوود، در هر دوره یک مدیر قدرتمند وجود داشته است که نبض هالیوود در دست او بوده و مورد احترام همه بوده است. چنان مدیری در دهۀ ۲۰۱۰ هالیوود، کسی جز باب آیگر نبوده است.