رهبری مهم‌تر از فناوری است

  چرا شما را در تبلیغات دعوت کردند؟ اشخاصی مانند مسینا بودند که تصمیم گرفتند افرادی مانند مرا وارد کنند. فکر می‌کنم نکته کلیدی این است که از نظر ظاهری، شخصی سیاسی نیستم. صرفاً برنامه‌نویس هستم. در بخشی کار می‌کنم که به آن «بخش خصوصی» می‌گویند، البته این عبارت را نیز واقعاً درک نمی‌کنم. من سابقه حرفه‌ای بسیار عجیبی دارم ولی همیشه کمی فناوری در آن حضور داشته است؛ گاهی در تردلس و گاهی در صنعت چاپ و تبلیغات سازمانی و پروژه‌های عجیب دیگر. همیشه فناوری در این اموری که انجام داده‌ام، حضور داشته است. هنگامی که در تبلیغات 2012 اوباما با من تماس گرفت و گفت «سلام، می‌خواهی وارد این کار شوی؟» تنها کاری که باید انجام می‌دادم، امور معمولی بود که قبلاً نیز انجام داده بودم؛ کار با گروه‌ها و کلان‌داده‌ها. فناوری چه نقشی در تبلیغات 2012 ایفا کرد؟ بسیاری از مردم می‌گویند: خب بدیهی است که اوباما به خاطر فناوری پیشرفته‌اش برنده شد. این موضوع را همیشه می‌شنوم. واقعیت این است که خب نه، اوباما برنده شد چون نامزد بهتری بود. اعضای هیات انتخابات مساله جالبی مطرح می‌کنند:«امیدواریم حاشیه گسترده‌ای وجود داشته باشد.» فکر می‌کنم اگر حاشیه‌ها بسیار کوچک بودند، شاید می‌توانستیم در مورد اهمیت زیاد فناوری حرف بزنیم ولی حاشیه‌ها کوچک نبودند. علت پیروزی ما فناوری نیست. علتش این نبود که مردم سیاه‌پوست بیشتری را متقاعد به رای دادن به اوباما کردیم. علتش این نبود که مردم لاتین بیشتری را برای رای دادن به اوباما قانع کردیم؛ علتش این بود که صرف ‌نظر از فناوری، قومیت و هر موضوع دیگری مردم بیشتری به اوباما رای دادند. مساله جالب این است که اغلب، روایت‌ها به دنبال جواب‌های ساده می‌گردند و جواب‌های پیچیده‌تر که جزییات بیشتری دارند کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرند. نوآوری وارد کردن فناوری به تبلیغات بود، که البته خود فناوری واقعی نبود. در دنیای سیاست...