داستان نسیم توکل رئیس هیاتمدیره عرش گستر و مدیرعامل قطعه آزمون؛ نسیم روزهای سخت
۱۰ بهمن ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۲۱ دقیقه
شماره ۱۳۱
نسیم توکل نباید اینجا باشد ولی به خاطر یک کیفیت خستگیناپذیر تازه مسیرش را شروع کرده. متولد دهه ۶۰ در میمه، زمینشناسی خوانده و حالا مادر سه بچه قد و نیمقد است ولی شما احتمالاً او را به خاطر فعالیتهای صنفی و حضورش در فضای تولیدی الکترونیک کشور میشناسید. کسبوکار او و خانوادهاش حالا با گرم شدن بازار تولید داخل دوباره خیلی خاموش روبهرشد است و نسیم هم تازه فضای مانور مدیریتیاش را برای جهشهای جسورانهتر باز کرده. ما در این گپ کوتاه درباره زندگی و مرگ و مسیر تعالی حرفهای بسیار خندیدیم و امیدوارم شما هم از خواندن داستان مادری که دوست ندارد نه بشنود همانقدر لذت ببرید. وقتی داستان مسیر حرفهای شما را در گفتوگویی که با هفتهنامه خواندنی کارنگ داشتید میخواندم، برایم جالب بود که انگار شما نباید اصلاً اینجا باشید. دوستداشتنیترین بخشی که همواره علاقهمند به صحبت درباره آن بودهام، مسیر تحصیلی و شغلیام است. نقطه عطفی در ایران وجود دارد به نام کنکور و تحصیلات. خوشبختانه یا متاسفانه بسیاری از افراد دارای شغل مرتبط با تحصیلات خود نیستند. هنگامی که ارتباطی میان شغل و تحصیلات برقرار نباشد، طبیعتاً انگیزه و علاقهای برای ادامه تحصیل وجود نخواهد داشت و افراد تنها به مدرکگرایی روی میآورند. از آنجا که همه چیز را دوست داشتم و نمیدانستم دقیقاً از زندگی چه میخواهم، دچار سردرگمی زیادی در کنکور شده بودم. تنها چیزی که در آن زمان میدانستم این بود که، من باید کاری در زندگیام انجام دهم. با وجود اینکه فکر میکردم در کنکور عملکردی عالی خواهم داشت، سردرگمیْ مسیری برخلاف افکار و آنچه از زندگی میخواستم برای من به همراه آورد. تصور کنید، در حالی که فکر میکردم بدترین کار در دنیا زمینشناسی است، زمینشناسی قبول شده بودم. در کودکی فکر میکردید قرار است چهکاره شوید؟در شش هفت سالگی هنگامی که این سوال از من پرسیده میشد،...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید