skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

ناداستانیک روز یک مدیر

داستان مسعود یوسف‌نژاد از گیمری تا تاسیس زومیت؛ شغل من خواندن و نوشتن است

۱۰ شهریور ۱۴۰۳

آرش برهمند

شماره ۱۲۶

زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه

جشنواره نوروزی آنر

داستان مسعود یوسف‌نژاد از گیمری تا تاسیس زومیت؛ شغل من خواندن و نوشتن است

آرش برهمند تحریریه

۱۰ شهریور ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه

شماره ۱۲۶

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۱ شهریور ۱۴۰۳

شما خیلی راحت از مسعود یاد می‌گیرید. چارچوب بخش داستان دارد به‌تدریج قوام می‌گیرد و در این روایت جدید برای ساخت ویدئوی یوتیوب به اتفاق متین و معصومه رفتیم اتاق کوچک و هیجان‌انگیز مسعود در طبقه آخر ساختمان و استودیو نونوار زومیت در مرکز شهر؛ واقعاً خوش گذشت! در این یک دهه و اندی که مسعود و کارش را می‌شناسم همیشه دیده‌ام چطور شخصیت فنی، مقاوم و سخت‌کوش‌اش را توانسته از طریق یک رسانه موفق به مردم هم عرضه کند و وقتی شما در یک بازار و یک صنعت کار می‌کنید، این ویژگی‌ها حتی برایتان درخشان‌تر هم می‌شوند. موسس و مدیرعامل امروز زومیت در حقیقت یک گیمر، عاشق تکنولوژی و در یک کلام یک گیک است که در سال‌های جوانی‌اش تصمیم گرفته از پشت میز مادیران بلند شود و رسانه دیجیتالی عرصه‌اش را بسازد. به نظرم داستان شکل‌گیری زومیت همواره به عشق مسعود و مهدی و آدم‌های اطراف‌شان به روایتی تازه از یک دنیای جدید بازمی‌گردد. شما هم با ما بخوانید که چطور یک مهندس، خبرنگار شد.   می‌دانم یک دختر ۶ سال و نیمه داری که نزدیک مدرسه رفتنش است. تو به لیانا می‌گویی چه‌کاره‌ای؟ خیلی جالب بود چون تا قبل از این اصلاً سوالی دراین‌باره نپرسیده بود. ما در جابه‌جایی اخیر دفتر، حدود سه چهار ماه پیش، اول سال، داشتیم اینجا را آماده می‌کردیم و کل اتفاقات به طرز پیچیده‌ای در میانه عید رخ داد. اصلاً کسی سر کار نمی‌آمد و همه رفته بودند، اینجا را آماده می‌کردیم تا بچه‌ها بعد از عید سر کار بیایند. یک روز حتی لیانا هم آمد اینجا کمک کرد. وقتی برگشته بود خانه رفته بود به همسرم، نرگس، گفته بود بابا چرا باید در همه این اتاق‌ها کار کند؟ بنابراین فکر کنم شاید اولین باری بود که بالاخره نرگس به او گفته بود من مدیرعامل اینجا هستم! به لیانا گفته بودی مدیرعامل...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۲۶ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۲۶ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/isx
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو