۴۳ دقیقه با امید ترابی، یک کارآفرین سازمانی در بانکداری الکترونیکی؛ سوار بر توسن مراد
۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۱۷ دقیقه
شماره ۱۲۲
تاریخ بهروزرسانی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای گفتوگو با امید ترابی لحظهشماری میکردم. امید را سالهای سال است که میشناسم و از وقتی با هم دوست شدیم مسیر حرفهای جالبش به عنوان یک «کارآفرین سازمانی» همیشه مرا مجذوب خودش کرده است. در حالی که در بدنه استارتآپی اطراف من تعریف همه از کارآفرینی این بود که شرکت خودت را تاسیس کنی و سمتهای درخشان را تصاحب کنی و پشت سر هم مصاحبه کنی امید در بازار مشغول گسترش بانکداری الکترونیکی بود و به یک چهره تکنوکرات تبدیل شده بود. چهرهای که در سکوت و بیادعا در مجموعه بزرگ و موفق توسن میچرخید و چه در ایران و چه در ورای مرزها قلمرو این شرکت را بیوقفه گسترش میداد. تسلط امید بر حوزه فنی، بانکداری و دیجیتال در کنار شبکه گستردهاش میان بدنه محدود مدیریتی بانکداری ایران از او یک مثال بینظیر میساخت چراکه ۲۳ سال در یک مجموعه کار کرده بود و هیچگاه باور نداشت این بودن زیر نگین توسن از ارزش کلیدی او کاسته است. امروز امید با تاسیس صندوق سرمایهگذاری خصوصی نوآ (Nova) و سرمایهگذاریهایش در آستانه یک شروع تازه است و به نظرم مسیرش را برای همه متولدین دهههای ۵۰ و ۶۰ تعریف کرد که هنوز هم میخواهند بر توسن مراد سوار باشند. امید، ما همیشه به تو میگفتیم اصفهانی هستی ولی میدانم که اهل خود شهر اصفهان نیستی. پس سوالم این است که کجا و کی به دنیا آمدی؟ من ۲۲ اردیبهشت سال ۵۸ در شهرستان شهرضا در جنوبیترین نقطه استان اصفهان به دنیا آمدم. مادرم فرهنگی و پدرم تکنیسین اتاق عمل بود. پدرم چون در شغل پزشکی بود خیلی دوست داشت که من هم پزشکی بخوانم. خودم هم چون تجربه رفتوآمد در بیمارستان و حتی اتاق عمل را داشتم این بخش پزشکی برایم خیلی جالب بود اما از آنجا که به ریاضی علاقه زیادی داشتم و کامپیوتر هم تازه به...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید