نگاهی به ۱۰۱ زندگینامه از تاریخسازان فناوری اطلاعات ایران؛ جایی برای پیرمردها نیست*
۱۲ آذر ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۲۱ دقیقه
شماره ۱۰۷
تاریخ بهروزرسانی: ۱۲ بهمن ۱۴۰۱
بخش تاریخی یک روز یک مدیر سرانجام به پایان رسید تا آغازی باشد برای روایتهای تازه از انسانهای تازه نوشتن هرگز چنین سخت نبوده است. وقتی بخش «یک روز، یک مدیر» برای اولین بار با تاسیس ماهنامه پیوست پایه گذاشته شد هرگز نمیخواست ابزاری برای قضاوت زندگی مردمان باشد. این تکنگاری میکوشید به عنوان برشی از یک پروژه ۱۰ ساله تاریخ شفاهی بیشتر روایات آدمها از خودشان و دیگران را جمع کند تا نوبت به قضاوت و مقایسه حقیقت و دروغ برسد. خیلی زود دیر شد. از مرز یکصد شماره گذشتیم. چند تن از مدیران مردند و حالا که به پشت سرم نگاه میکنم اگر میخواستم بسیاری از این آدمها را بنویسم، دیگر امروز حتی همان روایت شخصی و مهربانانه هم فرق داشت. خوشبختانه برای قضاوت همیشه فرصت هست، این روایتها هستند که فرار میکنند و با رفتن انسانها از دست میروند. طی این سالها بخش «یک روز، یک مدیر» تیم زیبای پیوست توانست فراتر از روایات شخصی، عکسهای کتوشلوارپوش و عکسهای قدیمی از جبهه و دبیرستان، آلبومی از داستانهای درجهاول را گرد بیاورد که بدون شک روزی دوباره در بازخوانی تاریخ فناوری اطلاعات و ارتباطات کشوری به کار خواهد آمد. در بازاری که ما همیشه درگیر تکنولوژیها بودیم در حقیقت این آدمها بودند که جریانهای فناوری را میساختند، به راه میانداختند و متوقف یا کندش میکردند و این داستان همان آدمهاست؛ داستانی دستکاریشده، شخصیسازیشده و اغلب پر از اشتباهات تاریخی و فردی اما دستکم داستانی روایتشده. ما برای تهیه این نوشتهها به شمال و جنوب ایران سفر کردیم؛ به رشت، اصفهان و شهرهای دیگر رفتیم. در خانه، ویلا، دفتر یا حتی سفر حرف زدیم و سعی کردیم محیطی بسازیم که آدمها آسوده خود را بازگو کنند. صدها ساعت آرشیو مصاحبههای این بخش پر است از گریهها، غمها، حسرتها و دردها، شوخیها و کنایههایی که شاید هرگز بازگو نشوند ولی...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید