skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

یک روز یک مدیر

یک روز با فریبا مهدیون، موسس سماتک و رئیس انجمن ملی زنان کارآفرین

مادر مهندس مدیر

۱۲ اسفند ۱۳۹۷

آرش برهمند

شماره ۶۶

زمان مطالعه : ۲۳ دقیقه

۱۳۳۶

تهران

مهندسی برق گرایش الکترونیک از دانشگاه علم و صنعت

موسس و مدیرعامل سماتک، رئیس و عضو هیات‌مدیره انجمن زنان کارآفرین، عضو هیات‌مدیره سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران، رئیس کمیسیون آموزش سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران

جشنواره نوروزی آنر

یک روز با فریبا مهدیون، موسس سماتک و رئیس انجمن ملی زنان کارآفرین

مادر مهندس مدیر

آرش برهمند تحریریه

۱۲ اسفند ۱۳۹۷

زمان مطالعه : ۲۳ دقیقه

شماره ۶۶

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۹ فروردین ۱۳۹۹

سرنوشت زنان شاخص بازار فناوری ایران این است که شما اغلب فقط به یک جنبه از توانایی‌هایشان توجه می‌کنید. فریبا مهدیون را یا به سبب دو دهه توسعه بازار آموزش فناوری ایران در سماتک می‌شناسید یا به سبب نقشش در انجمن زنان کارآفرین و کمیسیون آموزش و دو دوره هیات‌مدیره سازمان نظام صنفی رایانه‌ای. از اینها هم که بگذرید شاید از دید خانوادگی او مادر دو فرزند توانمند و همسری سخت‌کوش به شمار بیاید اما واقعیت این است که او همه اینها با هم است. فریبا مهدیون تجسم تمام‌عیار نسلی از زنان ایران است که کوشیده‌اند همه چهره‌های زندگی را با هم داشته باشند. خانواده را بسازند، کسب‌‌وکاری را راهبری کنند و در عین حال نقشی در فعالیت‌های اجتماعی داشته باشند و در این میان از هیچ هزینه و کوششی فروگذار نکرده‌اند. این روزها که با تکیه بر نگاه‌های برابری‌طلبانه دختران ایرانی در پی یک روایت ایرانی و شرقی از کارآفرینی هستند بدون شک دیدن زندگی موفق زنانی همچون فریبا مهدیون چیزی بیش از یک تاریخ شفاهی و شاید نگاهی به آینده است.

فریبا مهدیون متولد ۱۳۳۶ در تهران است و هرچند نسب مادری‌اش به تهران می‌رسد ولی خون پدری‌اش از سمت زنجان است. پدرش که در کودکی به تهران مهاجرت کرده و مادرش، هر دو، فرهنگی هستند؛ یکی در پشت میز و دیگری پای تخته درس. مادرش لیسانس فلسفه دارد و پدرش لیسانس زبان. در خانواده‌ای که سراسر فرهنگی است و مادرش هم پا‌به‌پای بزرگ ‌شدن بچه‌ها درس خوانده و مدرکش را گرفته سنگ بنای خانواده بر اساس درس و تحصیل گذاشته شده: «بدون شک بزرگ ‌شدن در خانواده‌ای که هم پدر و هم مادر هر دو شاغل و سخت مشغول کار بودند بر روحیه ما تاثیر زیادی گذاشت. به خصوص که مادرم ۱۵ سال آخر دوران کاری‌اش را مدیر مدرسه بود و بخش اعظمش را دوشیفته کار می‌کرد. در این میان دو سه ساعت می‌آمد خانه و به ما ناهار می‌داد و خودش هم یک لقمه می‌خورد و می‌رفت تا هشت شب که شیفت بعدازظهرش تمام شود و به خانه بازگردد.» فرزانه، فریبا و فرهاد به ترتیب فرزاندان این خانواده فرهنگی در چهارراه باستان در خیابان جمهوری هستند اما با مهاجرت زودهنگام به محله اصیل شهرآرا باقی عمرشان تا مستقل شدن را غرب پایتخت سپری می‌کنند. اولین مدرسه‌اش در میدان ولی‌عصر فعلی و مکتب نوبخت است که برای خودش داستان جالبی دارد: «مکتب نوبخت پیش‌دبستانی هم داشت. دلیلش هم این بود که نمی‌خواستیم مدرسه‌ای برویم که مادرم خودش در آن شاغل بود و درس می‌داد و آن زمان این‌طور نبود که هر محله‌ای بیشتر از یکی دو مدرسه داشته باشد که دختران بتوانند به آن بروند.» زندگی شاید از همان اول اینکه من دختربچه‌ای بودم که ریاضی و فیزیکش بهتر بود و به درس‌های مهندسی تمایل داشت از دید کلیشه‌های آن زمان عجیب به نظر می‌رسید اما پدرم از همان ابتدا این را به ما یاد داد و تکرار می‌کرد که...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۶۶ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۶۶ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/39o
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات
    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو