skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

یک روز یک مدیر

یک روز با مصطفی نقی‌پورفر، موسس لابراتوار نوآوری بلاک‌چین

ما ادیسون نبودیم

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

آرش برهمند

شماره ۶۷

زمان مطالعه : ۳۰ دقیقه

۱۳۵۰

تهران

لیسانس مخابرات از دانشگاه صنعتی شریف، فوق لیسانس مخابرات از دانشگاه تربیت مدرس

مدیر مرکز نوآوری و عضو هیات مدیره فناپ، مدیرعامل و موسس راسخ افزار، مدیر فنی کاران، مدیر فنی هاتف، مشاور مخابراتی شرکت فناوری اطلاعات بانک پاسارگاد

جشنواره نوروزی آنر

یک روز با مصطفی نقی‌پورفر، موسس لابراتوار نوآوری بلاک‌چین

ما ادیسون نبودیم

آرش برهمند تحریریه

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۳۰ دقیقه

شماره ۶۷

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۹ فروردین ۱۳۹۹

خوب یادم هست روزی که همراه مجتبی محمودی بخش اول گفت‌و‌گو با عضو پیشین هیات مدیره فناپ و مدیر نوآوری سابق همان مجموعه را تمام کردیم یک اسنپ گرفتیم تا برگردیم ماهنامه پیوست. ماشینی که آمد یک شاسی‌بلند چینی بود که ظاهر و البته اندرونی بسیار مدرنی داشت. در بولوار کشاورز داشتیم با هم گپ می‌زدیم که چطور صنعت خودروسازی کشوری مانند چین، که اتفاقاً سال‌ها سیاست درهای بسته اقتصادی هم داشت، به چنین درجه‌ای رسیده و هر دو به یک جواب رسیدیم: سرنوشت مدیران و مهندسانی مانند مصطفی نقی‌پورفر. او یک نمونه کلاسیک مهندس/مدیر ایرانی است؛ در جوادیه بزرگ شده. رشد درس خوانده. جبهه رفته. المپیادی بوده. شریف درس ‌خوانده. بارها کارشناسی ارشد را رها کرده. چندین شرکت تاسیس کرده. از مخابرات تا ATM بختش را برای تولید آزموده و از استارت‌آپ‌ها تا بلاک‌چین را شخم زده. تصور اینکه کسی بیشتر از او سرشتش با نسل دهه ۵۰ ایران در هم آمیخته باشد دشوار است ولی به‌رغم آموخته‌ها و دستاوردهای بسیار به نحو غیرقابل انکاری از رسیدن به جایگاهی که باید برای تولید، زحمت و ابداع متصور شد بازمانده است. قضاوت کار ما نیست و بدون شک یک معیار هم برای موفقیت وجود ندارد. به ویژه که حالا خود نقی‌پورفر، به عنوان یک ماجراجوی فناوری، کمر همت بسته تا درس‌هایی را که آموخته برای نسل آینده کشور به میراث بگذارد و از نتیجه این زندگی پرهیاهویش ناراضی نیست. اما شما بخوانید و بگویید چرا مخترعان، مبدعان و نوآوران در تاریخ معاصر ما مهجورترین‌اند. وقتی ماشین چینی به دفتر ماهنامه پیوست رسید رادیو می‌گفت چند شهر ایران را آب برده. شاید سوال ما را هم آب برد.

متولد ۱۳۵۰ در محله فلاح تهران است ولی بزرگ‌شده محله جوادیه. وقتی می‌خواهید مصطفی نقی‌پورفر را ورای بیت و بایت بشناسید می‌فهمید چقدر جوادیه در زندگی‌اش نقش پررنگی ایفا می‌کند. پدرش کمک‌راننده شرکت واحد است و در همان سالی که فرزند پنجمش، مصطفی، به دنیا می‌آید خانه‌ای در این محله مشهور جنوب شهر تهران می‌خرد که به قول خودش تا سال‌ها آخرین کوچه چسبیده به کشتارگاه است: «ما در مجموع هفت بچه بودیم که دوام آوردیم وگرنه چند بچه دیگر هم بودند که به دلیل ضعف یا بیماری از دست رفتند. گویا در ابتدا به نظر نمی‌رسیده من هم عمرم به دنیا باشد ولی با پیگیری و سماجت مادرم در این دنیا می‌مانم.» اگر متولد دهه پنجاه یا اوایل شصت نباشید، تصوری از کمک‌راننده‌های شرکت واحد ندارید. اتوبوس‌های آن زمان شرکت واحد هنوز با بار نوستالژیک‌شان دوطبقه بودند و اولین خاطره مصطفای کودک از کار تابستانی پاره کردن بلیت‌های مسافران در کنار پدرش است که خط جوادیه-پارک‌شهر کار می‌کرد: «خانه ما دو اتاق بود برای هفت بچه. دوطبقه بود و آشپزخانه هم در حیاط قرار داشت. من به دنیا آمدن یکی از خواهرهایم در خانه را یادم هست. کوچک‌تر که بودیم یکی از همسایه‌ها به نگهداری بچه‌ها کمک می‌کرد و اسمش سید خانم بود ولی خب بزرگ‌تر که شدیم خود بچه‌ها از یکدیگر مراقب می‌کردند. شاید جوادیه محله فقیرنشینی باشد ولی بااصالت است. هنوز هم که به آنجا فکر می‌کنم می‌بینم دوستش دارم.» شعر در همان دوران بچگی بود که شیفته شعر شدم. در محله جوادیه خانواده‌ای بودند که شاید بشود گفت کمی از خانواده ما فرهیخته‌تر بودند چون خانواده ما به‌هرحال پیرنگ کارگری داشت و آنها کارمندی بودند. من با پسر خانواده آنها دوست بودم. در آن خانه بود که اولین بار دیوان شمس را دیدم و از غزل‌های دوم و سوم عاشق شعر شدم. سعی کردم خودم هم...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۶۷ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۶۷ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/39j
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات
    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو