گپی با بنیانگذاران خانومی درباره حرفه و خانواده: به نام پدر*
۹ آبان ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۱۴ دقیقه
شماره ۱۲۸
تاریخ بهروزرسانی: ۱۳ آبان ۱۴۰۳
بعد از مدتها که مهمانان بخش گزارش پیش ما میآمدند یا میرفتیم کافهگردی، این بار به پیشنهاد کارگردان جوان و خوشفکرمان، متین، خودمان رفتیم خانومی. رفتن به پلتفرمی که احتمالاً اکنون بزرگترین بازیگر اختصاصی حوزه آرایشی بهداشتی در تجارت آنلاین است برای من یکی که دستکم شبیه به سر زدن به یک رسانه بزرگ و خوشآبورنگ برای زنان بود. در سراسر شرکت اتاقهای شیشهای پر از زنانی بود که با اعتمادبهنفس درباره کار با مردان مشغول بحث بودند. بستههای ارسالی یا دریافتی کرمها، ضدآفتابها و رژگونهها را میشد در کنار میزها دید و هویت بصری صورتی خانومی را حتی خاکستری آن روز شهر هم خنثی نکرده بود. عکس خود مسعود شاهمرادی و همسرش سارا میرسالاری که بنیانگذاران خانومی هستند روی جلد مجلههای خانومی بزرگ چاپ شده بود و وقتی درباره گذشته گپ میزدیم، معلوم شد از روز اول تاسیس پیوست یکدیگر را میشناسیم. برای همین شما هم این نوشته را به چشم گپ چند مطبوعاتی میانسال بخوانید! هیجانزده هستم که بالاخره در بخش جدید داستان این تصمیم را گرفتیم که قدم بعدی را برداریم و این بار با یک زوج استارتآپی درباره مسیر زندگی حرفهای و تنیدهشدنش در خانواده حرف بزنیم. از این صحبت مختصری که داشتیم خیلی یاد گرفتم و حس میکنم برای شما هم این مکالمه زیر باران ملایم پاییز، بر فراز برج کیان تهران، جالب خواهد بود. وقتی با دخترهاتان در خانواده حرف میزنید میگویید هر کدام از شما چهکاره هستید؟ به نظرشان رئیس کیست؟ سارا: در واقع من در طول این راهی که آمدیم مدیر بخشهای مختلفی بودم. الان هم مدیر استراتژی هستم. بچهها هنوز درکی از این سمتهای من ندارند. من و مسعود تصمیمها را با هم میگیریم. ولی میدانند که پدرشان مدیر خانومی است. مسعود: من به سمت شغلی اهمیتی نمیدهم. بیشتر دوست دارم معنی کار خوب را، که مسیر آینده بچهها را...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید