skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

ناداستانیک روز یک مدیر

کار و زندگی مهران ضیابری موسس ترگمان؛ هوش مصنوعی در برابر هوش تجاری

۹ مهر ۱۴۰۳

آرش برهمند

شماره ۱۲۷

زمان مطالعه : ۲۵ دقیقه

جشنواره نوروزی آنر

کار و زندگی مهران ضیابری موسس ترگمان؛ هوش مصنوعی در برابر هوش تجاری

آرش برهمند تحریریه

۹ مهر ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۲۵ دقیقه

شماره ۱۲۷

فکر می‌کنم همه شما که این بخش از ماهنامه پیوست را می‌خوانید داستان زندگی کارآفرین‌های ابرستاره ایرانی یا خارجی را حفظ هستید. می‌دانید اگر مخترع بوده‌اند چطور از بچگی آن را نشان می‌داده‌اند. می‌دانید چطور از نوجوانی با کسب‌وکار آشنا شده‌اند. کجا هوشمندانه از تحصیلات فرار کرده‌اند و چطور دوباره به آن برگشته‌اند. می‌دانید وقتی سراغ دولت رفته‌اند یا قدرت سراغ آنها آمده چطور در برابرش مقاومت یا دست‌کم معامله کرده‌اند. امروز هم ما آنها را از این بابت تحسین می‌کنیم که چطور به‌موقع سراغ فناوری‌های جدید رفته‌اند؛ یا روی صحنه‌ها و پشت دوربین‌ها خودمان را جای آنها تصور می‌کنیم. داستان مهران ضیابری دقیقاً روی دیگر این سکه است. زندگی این‌چنین است که شما می‌توانید مخترع و جسور باشید، باهوش و سخت‌کوش هم باشید و ده‌ها کیفیت مشابه دیگر را هم داشته باشید ولی در نهایت هرگز داستان‌تان به قله طلایی خودش نرسد یا دست‌کم تا حالا به آن روز نرسیده باشد. شما بخوانید و بگویید چرا برای برخی، آن اتفاق نمی‌افتد.   مهران، فکر کنم از زمانی که ما یکدیگر را دیدیم یک دهه می‌گذرد.نه بابا! سال ۱۳۹۷ بود. خب مشخص است به من سخت گذشته! راستش دوست داشتم ازت بپرسم چرا تو و تیم‌هایت ایده‌هایی را دنبال می‌کنید که هیچ‌کدام واقعاً تجاری نمی‌شوند؟یک حیوانی هست که اسپانیایی‌ها کباب می‌کنند، ما مغز آن را می‌خوریم! متوجه هستم کدام حیوان را می‌گویی ولی سوالم این است که تو چرا این‌طوری کار می‌کنی؟من کلاً کار چالشی را دوست دارم و از کاری که چالشی نباشد به‌نوعی بدم می‌آید. به واسطه شغل پدرم که در وزارت امور خارجه کار می‌کرد، می‌توانستم بروم دنبال شغل دیپلماتیک و راحت پشت یک میز بنشینم. پدرم در وزارت‌ خارجه مدتی کنسول بود، مدتی کارمند وزارت ‌خارجه بود. من اساساً از کار دولتی از بچگی خوشم نمی‌آمد. از اینکه فکر می‌کردم صبح باید کارت بزنم و صبحانه...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۲۷ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۲۷ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/j2x
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو