داستان آیلار مکی را پیش از ژول بخوانید؛ سالهای دور از خانه
بار اولی که آیلار را دیدم در میانه جلسه دعوت از استارتآپها برای نمایشگاه الکامپ…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
نریمان اسلامی را شما نمیشناسید. اگر مخاطب همیشگی ماهنامه پیوست هم باشید باز احتمالاً او را نمیشناسید. نریمان همان بخش نامرئی بازار و صنعت ماست که معمولاً در یک کلمه خلاصه میشود: گیمرها. نریمان ولی یک بازیکن معمولی نیست. او نه تنها بارها به عنوان نماینده ایران در مسابقات جهانی انتخاب شده بلکه به جای ادامه دادن مهندسی پس از بازی به مربیگری گیمرهای بعد از خودش روی آورده و حالا هم با خواندن رشته روانشناسی تبدیل به چهرهای سرشناس در میان هزاران گیمری شده که دوست دارند بازیهایشان را برای مخاطبانشان زنده پخش کنند یا به عبارت دیگر، استریمرها. هرچند زندگی نریمان آشکارا بر پایه بازی چیده شده ولی باز هم او که نوازنده حرفهای بوده و حتی مدتی در یک گروه موسیقی ساز زده از مرزهای تحصیلی و حرفهای زیادی رد شده تا به بازی ادامه دهد. این نسل ناپیدا را بیشتر بشناسید.
واقعاً تو چرا شبیه گیمرها نیستی؟
مگر گیمرها چه شکلی هستند؟! باور کن من خیلی بیشتر از چیزی که از دور به نظر میرسد گیمر هستم اما خب چون در بخشها و حوزههای دیگری هم کار کردهام شاید یک مقدار از آن تمها از جمله دانشگاه و موسیقی و نوازندگی و.. هم در خودم داشته باشم.
الآن شاید در جامعه گیمرها شناختهشده باشی اما اسمت حتی در بین ۱۰ گیمر برتر ایران نیست. به نظر خودت با این حساب شخصیتات چطور تعریف میشود؟
من تا سه چهار سال پیش گیمر حرفهای محسوب میشدم و دوتادو بازی میکردم. همه تمرکزم روی همین بود و هدفم این بود که در تیمهای خارجی بازی کنم.
پس در مسابقات خارجی هم شرکت کردهای؟
بله. یک مسابقه در چین دادیم و به عنوان تیم ملی دوتادو در آن حاضر شدیم که توانستیم انتخاب شویم برویم آنجا و lan بازی کنیم که آنجا نتوانستیم بین سهتا تیم اول باشیم.
با این حساب داستان گیمری برای تو بعد از برگشت از چین تغییر کرد؟
بله تقریباً. به نظرم گیم یک کار تماموقت است و من چون در سایر بخشها و حوزهها هم کار میکردم خیلی با هم تناسب نداشت. شاید الآن هم برای دیگران چندان قابل درک نباشد که یک گیمر تماموقت باید ۱۶ ساعت یک جا بنشیند و فقط روی گیم به عنوان کارش تمرکز کند. من چون تماموقت نبودم و مجبور بودم زمانی را به درس و دانشگاه اختصاص دهم و در کنار آن به موزیک و.. هم میپرداختم طبعاً نمیتوانستم تمام وقتم را برای گیم بگذارم و آن شخصیت صرف گیمری را شکل بدهم به اضافه اینکه ریسک این کار هم نسبتاً بالاست.
چرا؟ یعنی ریسک اینکه موفق نشوی؟
مثل یک ورزشکار حرفهای که ممکن است شما همه زمانت را به آن اختصاص بدهی اما موفق نشوی! ترجیحم به یک زندگی امنتر و کمریسکتر باعث شد از یک جایی اختصاص تمام وقتم به گیم را رها کردم و با خودم گفتم «تو نمیتوانی آن گیمر بینالمللی باشی برای اینکه زندگی امنتر و متنوعتر را ترجیح میدهی».
الآن گیمر بودن در جامعه گیمرهای ایران به عنوان یک شغل که از آن پول درمیآورند پذیرفته شده است؟
بله حتماً.
با این حساب چندتا گیمر حرفهای در ایران داریم؟
گیمر حرفهای کم نداریم اما گیمری که به طور مستمر و موفقیتآمیز بتوانند از آن پول دربیاورد خیلی نداریم. شاید یک نفر مثل «شهریار شاکی» را که در المپیاد آسیایی چهارم شد بتوان گیمر حرفهای دانست اما باز هم او درآمد اصلیاش از گیمری نیست. به نظرم تعدادشان انگشتشمار است. فقط یک نفر را میشناسم که مطمئنم آینده روشنی دارد و حداقل در بازی دوتادو برای کشور میتواند به درآمد میلیون دلاری برسد. چون خودش علاقه ندارد درگیر حاشیه و رسانه شود اسمش را نمیبرم.
تو لیسانس مهندسی صنایع و فوق لیسانس روانشناسی شخصیت داری و حداقل روی کاغذ این رشتهها هیچ ارتباطی با گیم ندارند. چطور اینها را به هم ربط میدهی؟
بعد از سال ۲۰۱۷ که از چین برگشتیم کاملاً از دنیای گیم بیرون نیامدم. به سمت کوچینگ رفتم چون در چین نگاهم به وضعیت تیمها و کوچینگ آنها خیلی معطوف شد. تعریف تیم در بیرون از ایران با آن چیزی که ما داریم خیلی متفاوت است. مثلاً آنها روانشناس و ماساژور و مدیر و اردوی آمادهسازی دارند که بعداً ما هم نمونه آن را در ایران تا حدودی پیادهسازی کردیم. در واقع همه اتفاقات بعد از آن مسابقه که به ظاهر موفقیتی در آن نداشتیم حداقل برای من تعیینکننده بود و باعث شد رویای جدیدی برای خودم بسازم.
این شد که مربی شدی؟
رشته کوچینگ در واقع زمینه اصلی فعالیت من در گیم است. محتوای پخش زندهای که انجام میدهم در واقع همان کوچینگ است که برای بازیهای رایانهای و ویدئوگیمرها ارائه میکنم. در انجام این کارها رشته دانشگاهیام در فوق لیسانس که روانشناسی شخصیت است بسیار کمککننده و اثربخش است.
مثلاً یک مربی باید بداند وقتی پنجتا گیمر دارد نمیتواند با همه آنها به یک شکل برخورد و رفتار کند. یک مفهوم را نمیتواند به یک روش به همه آنها آموزش بدهد و حتی لازم است به پنج روش آن را برای هر کدام تدریس کند. همه این مفاهیم وقتی از بازیکنان به سمت تیم میرویم سختتر هم میشود. مثلاً تفاوت سن گیمرها که یکی ۱۸ ساله و یکی دیگر ۲۵ ساله است طبعاً برای مربی تفاوتهای رفتاری زیادی ایجاد میکند.
من حتی از همان رشته مهندسی صنایع که در لیسانس خواندهام هم استفاده میکنم چون در این رشته به طور کامل درباره مفهوم بهینهسازی یاد میگیرید. وقتی کسی مربی گیمر است باید بلد باشد بهینهترین و بهترین مسیر و استراتژی و تحلیل را پیدا کند و به بازیکنش بیاموزد. مهندسی صنایع توانایی تحلیلگری زیادی به من داده است.
در یکی از مصاحبههایت در پاسخ به سوالی درباره درونگرایی گیمرها گفتی که این موضع را قبول نداری. میتوانی این موضوع را توضیح بدهی؟
آنجا هم گفتم شاید خیلی از درونگراها گیمر شوند اما حتماً همه گیمرها درونگرا نیستند. واقعیت این است که گیمرها بسیار افراد فعال و پویایی هستند که در محیط خودشان با سایرین ارتباط دارند، پیام میدهند و پیام میگیرند و فعالاند. اینکه خارج از این محیط یا کامیونیتی به نظر درونگرا میرسند ممکن است ناشی از دلایل مختلف مثلاً بیعلاقگی به موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند یا هر چیز دیگری باشد. اینکه همه گیمرها را افرادی درونگرا بدانیم حتماً اشتباه رایج است.
به نظر میرسد کار مربیگری در حوزه گیم ر ا خیلی حرفهایتر و با هدف تولید محتوای تخصصی برای اکوسیستم و فرهنگسازی در آن دنبال میکنی. اینطور نیست؟
بله درست است. خیلی وقت است روی این موضوع متمرکز هستم. به نظرم در این حوزه یعنی کوچینگ و تولید محتوا برای آن توانایی خوبی دارم و میتوانم این کار را در سطوح حرفهایتر هم انجام دهم. به نظرم وقتی به این سطح میرسیم در برابر دیگران هم مسئولیم و یک کوچ حرفهای در این سطح باید تمام وقت و تمرکزش را صرف تیمش کند به خاطر همین احساس کردم خوب است این محتواها و برنامهها را در سطحی عمومیتر و برای استفاده افراد بیشتری تولید کنم.
تا چند سال قبل امکان نداشت کسی در کلاس آموزشی گیمری شرکت کند اما سال قبل من یک ورکشاپ آموزشی دوتادو برگزار کردم که در آن افراد از تهران و شهرستانها حضور داشتند و مدرک رسمی از وزارت ورزش دریافت میکردند.
واقعاً هیچکدام از اینها تا چند سال قبل وجود نداشت و ما همه آنها را قدم به قدم ساختیم. به نظرم همه اینها ارزشمند است و به من انگیزه میدهد همزمان با کوچینگ که علاقهمندی و هدف خودم است این کارها اعم از تولید محتوای آموزشی و برگزاری کلاس و… را هم دنبال کنم و این انگیزه را در دیگران ایجاد کنم که آنها هم در سایر بازیها و بخشها به سمت کوچینگ بروند.
در مقایسه با کسان دیگری که در حوزه کوچینگ تولید محتوا میکنند و به راحتی پول درمیآورند و بازدیدکنندههای بیشتری هم دارند به نظر میرسد تو سختترین راه را انتخاب کردهای. چرا؟
تجربه بهام ثابت کرده ممکن است محتوایی را تولید کنم که یک درصد جامعه مخاطبش باشند اما حتماً تاثیرگذاری بیشتری دارد ضمن اینکه عمق محتواهایی که تولید میکنم هم برایم بسیار مهم است.
یکی از دلایل زنده بودنم و اینکه در شرایط فعلی که حال خیلیها خوب نیست میتوانم سرپا بمانم همین بازخوردهایی است که درباره محتواهای تولیدیام میگیرم.
حاضرم هزارتا بازدید بگیرم اما مطمئن باشم زندگی ۱۰ نفر را تغییر دادهام. ضمن اینکه جامعه مخاطب و فالووری که دارم شاید نسبت به دیگران کمتر باشد اما واقعیاند و برای محتوای تولیدی خودم مرا دنبال میکنند و برآمده از تبلیغات و ارتباطات مشترک با بقیه و… نیست و رشد طبیعی دارد.
علاوه بر این چهار سال پیش که من کوچینگ را شروع کردم تنها بودم و کسی نیاز به آن را حس نمیکرد اما امروز میتوانم بگویم «احساس نیاز» به کوچینگ را ایجاد کردهام و همه آن را احساس میکنند. من ساختن محتوایی که خودم دوستش دارم را نسبت به دنبالهرو بودن در بازار بیشتر میپسندم.
پس از گیم میشود پول درآورد؟
بله حتماً خیلی هم زیاد. متاسفانه سطوح بالا و رسمی هیچ ایدهای درباره این حوزه و میزان پولسازی و ارزآوری دلاری آن ندارند. متاسفانه نسبت به میزان درآمدی که کشور میتواند از حوزه گیم داشته باشد هیچ اطلاعی ندارند. خیلی تلاش کردم تا حداقل مسئولان وزارت ورزش را از این موضوع آگاه کنم که متاسفانه موفق نبودم.
رایجترین شکل درآمد بین گیمرهای ایرانی چیست؟ با چه عددی؟
استریم. برای یک گیمر حرفهای با محاسبه اختلاف ارز خیلی راحت ۲۰۰ میلیون درآمد میتوان متصور بود. یک یوتیوبر خیلی راحت ماهانه پنج هزار دلار فقط از ویدئوها درآمد کسب میکند بدون محاسبه اسپانسرها و تبلیغات و… رایجترین و دمدستترین محل کسب درآمد تبلیغات است ضمن اینکه گزارشگری گیم، برگزاری تورنمنت، کوچینگ، یوتیوبر، گیمر بودن حتی اگر آماتور باشد با حضور در تورنمنتهای مختلف از مشاغل مختلف گیم است و درآمدی سالم از یک صنعت بزرگ جهانی تحت عنوان «صنعت سرگرمی» را به دست میدهد.
توجه داشته باشید که این کسب درآمد برای یک گیمر یا یک فرد باسابقه در حوزه است و طبعاً کسی که بخواهد تازه در گیم و سایر حوزههایش فعال شود و کار کند به این راحتی پول به دست نمیآورد. گیمری که ماهانه پنج هزار دلار درآمد دارد مطمئناً علاوه بر دانش و تخصص و سابقه حدود دو هزار دلار هزینه میکند تا آن درآمد را کسب کند. مثلاً من خودم فقط ماهانه دو میلیون تومان پول اینترنت میدهم، بیشتر از یک میلیون تومان هزینه اشتراک موسیقیهایی است که با رعایت کپیرایت روی ویدئوهایم میگذارم. این هزینههای جاری فارغ از هزینه تجهیزات و… است.
اینها را میگویم که تاکید کنم در حوزه گیم هم با اتکا به استعداد، توان، دانش و مهارت و تجهیزات میتوان درآمدزایی کرد.
در تولید محتواهایت خیلی به گیمرهای خانم توجه میکنی. به نظرت نگاه جنسیتزده در گیم چطور است؟
قطعاً در حوزه گیم از نظر تغییر و حذف نگاههای جنسیتزده و نژادپرستانه نسبت به سایر بخشهای جامعه بسیار جلوتر هستیم. این موضوع را میتوان از تعداد گیمرهای خانم و حضورشان و توجه گیمرها به دقت مطالب غیرجنسیتی و نژادپرستانه فهمید. ضمن اینکه این نگاهها و برخوردهای جنسیتی و نژادپرستانه در صنعت گیم دنیا در حال تغییر و بازسازی است و به تبع آن در حوزه گیم ایران هم این تغییرات را میتوان به وضوح دید. ما دیگر از سوال «دخترها چرا گیم بازی میکنند؟» گذشتهایم و خیلی از دخترها هستند که گیمرهای حرفهایتری هستند و درآمدهای خوبی هم دارند.
شاید یکی از دلایل توجه به زنها در حوزه گیم این باشد که تعدادشان قابل ملاحظه است و برخلاف قبل که تعداد گیمرهای زن خیلی کم بود امروز تعداد دخترهای گیمر رو به افزایش است. همانطور که یک گیمر معلول در ایران داریم که بالاترین رتبه و درجه ممکن است. قطعاً تعداد این گیمرها در آینده بیشتر میشود و قابل توجه هم خواهد بود.
یکی از چالشهای گیمرها همیشه مضوع همراهی خانواده است. چالشی که گویا شما هم با آن مواجه بودهای و به قول خودت انتخابت جنگ با خانواده بوده. در این باره برایمان بگو؟
این بحث دوطرفه است که معمولاً گیمرها معتقدند پدر و مادرها آنها را درک نمیکنند. من معتقدم این موضوع نیازمند یک درک متقابل و دوطرفه است یعنی به همان اندازه که ما به عنوان گیمر آنها را درک نمیکنیم آنها هم نمیتوانند گیمر بودن را به عنوان یک کاراکتر حقیقی بپذیرند. من هم با خانواده تا پیش از اینکه به این درک متقابل برسیم خیلی چالش داشتم ضمن اینکه آنها هم اصلاً ساپورتیو و حامی نبودند.
خانواده من علاقه زیادی داشتند که من مهندسی بخوانم در حالی که من از اول دوست داشتم انسانی بخوانم و نویسنده بشوم ولی الآن که پیشرفتها و مسیر مرا میبینند واقعاً حمایتگرند و حتی از من بابت آن فشارها و چالشها عذرخواهی هم میکنند.
این مشکل خانواده با گیمرها همچنان باقی است.
به نظرم ما درکی از میزان علاقه و خواست و نگرانیهای خانواده بابت آینده و امن بودن مسیر انتخابیمان نداریم و همین باعث چالش میشود کمااینکه مسیر گیمری اصلاً مسیر امن و کمخطری نیست. اینکه ما نمیتوانیم خانوادهها نسبت به از حوزه گیم آگاه کنیم و دغدغههایشان را شفاف پاسخ بدهیم و آنها را قانع کنیم باعث میشود چالشها بالا بگیرد. اگر خانوادهها بدانند و ببینند که شما به عنوان یک گیمر، برنامه و هدف دارید و مسیرتان را مشخص کردهاید قطعاً حمایت میکنند. از آن طرف هم خانوادهها هم باید نگاهشان به حوزه گیم را تغییر بدهند و درباره آن اطلاعات بیشتری به دست بیاورند و تلاش کنند بچههایشان را ساپورت کنند ولو اینکه موفق نشوند.
یک ویژگی دیگر تو علاقه و استعدادت در موسیقی است که ظاهراً عضو یک گروه هم بودهای. در این باره بیشتر بگو؟
موسیقی همیشه و شاید از دوره نوجوانی برای من یک علاقه خیلی جدی بوده و از کنسرت در تالار حافظ و کنسرت در تخت جمشید و تئاتر مستقل در آن تجربه دارم. متاسفانه نوع موسیقیای که کار میکنم یعنی آلترناتیو چندان در ایران شناختهشده نیست ضمن اینکه بعد از ورود به حوزه گیم تا حد زیادی هر دو بخش را با هم تا سطح حرفهای دنبال میکردم اما از یک جایی به بعد باید یکی از این دو را به عنوان حرفه و مسیر اصلی انتخاب میکردم که ترجیح خودم این بود که گیمری را انتخاب کنم هرچند مطمئنم در حوزه موسیقی هم میتوانستم موفق باشم.
اگر بخواهی یک کار جدید شروع کنی چیست؟
خیلی دوست دارم در بازیسازی موزیک گیم بسازم. یک موسیقی برای تئاتر ساختهام اما در حوزه گیم این را تجربه نکردهام. شاید بعدها وارد موزیک گیم بشوم هرچند اولویتم نیست. چون فکر میکنم اگر یک روز از «دوتادو» جدا شوم حتماً در حوزه «روانشناسی گیم» که به رشتهام هم نزدیک است مشغول میشوم. در این حوزه هم کارهایی کردهام و فکر میکنم در آینده به شدت به موضوع «روانشناسی گیم» نیازمندی احساس میکنم کمااینکه همین حالا هم بسیاری از گیمرها از این بابت نیاز مشاوره روانشناسانه را درک کرده و دربارهاش حرف میزنند.