گپی با پوریا عالمی نویسندهای که تماشاچی شد؛ زندهام که روایت کنم*
پوریا عالمی را نمیشناسید. روزنامهنگار نیست. طنزنویس نیست. یک کسبوکار نساخته. شغلهایش او را توصیف…
۵ مهر ۱۴۰۲
۱۳۳۲
بابل
لیسانس حسابداری از دانشگاه تهران، مهندسی کامپیوتر / برنامهنویسی از دانشگاه وستکوست، دکترا در رشته سیستمهای هوشمند از دانشگاه بریستول، استاد تمام دانشکده کامپیوتر و فناوری اطلاعات دانشگاه امیر کبیر، موسس و مدیر آزمایشگاه سیستمهای هوشمند
عضو هیات موسس و مدیره انجمن تجارت الکترونیک ایران
بخت بلندی است که احمد عبداللهزاده بارفروش را به عنوان دوست بشناسی تا یک سوژه. اگر برای اغلب فعالان فناوری اطلاعات او یک استاد جدی، تئوریسینی پیشگام و ممیزی دقیق محسوب میشود، از دید من بیشتر پدری خوشخلق، مشوقی مهربان و مردی طناز است. وقتی در اتاق کوچک ولی خوشآب و رنگش در دانشکده کامپیوتر امیرکبیر را باز میکنم از دیدن او با آن موهای مجعد فلفلنمکی، چشمان خندان و دندانهای شمرده سپیدش که قهقهه میزنند، قلبم شادمانه میتپد. چند روز پیش که با دانشجویان سالهای پایین دانشکده گپ میزدم، گفتند جدیت عبداللهزاده زبانزد خاص و عام است و کمتر کسی است خشم استاد سرشناس نرمافزار و سیستمهای هوشمند امیرکبیر را به جان بخرد ولی به زحمت میان گلایههای آنها لبخندم را پنهان میکردم. احمدی که اکنون در برابر آنهاست، فقط سایه کمرنگی است از مردی که دست خالی نیمی از جهان را چرخیده، از صمیم قلب عاشق شده، مانند آب خوردن درس خوانده، از کارمندی برگرکینگ گرفته تا پنچرگیری از هیچ کاری فروگذار نکرده و زندگی خود را بی هیچ شعاری به تمام زیسته است. بعید است هیچ کدام از این نسل جوان دانشگاهی بدانند عبداللهزاده پیش از آن و حتی بیش از آنکه یک استاد باشد، مدیری آیندهنگر بوده و در کارنامه خود از پایهریزی اولین مرکز رایانهای سازمان سنجش گرفته تا طرحریزی دیانای تجارت الکترونیکی کشور را دارد. کمتر استادی را با چنین مقام علمی و سوابق آکادمیکی میتوان یافت که به موازات آن در بدنه اجرایی دولت صاحب نام و نفوذ باشد. سختگیری عبداللهزاده در تعاملات حرفهای مولفهای ارزشمند به شمار میرود که با سهلگیریاش در ارتباطات انسانی متعادل شده است. در آن چهاردیواری کوچک نیمی از روزی بهاری را مینشینیم بستنی، بیسکویت و قهوه میخوریم، میخندیم، خاطره تعریف میکنیم و دانشجویان میآیند نمراتشان را چک میکنند، امضا میگیرند و مشاوره میشوند. سعی میکنم فراموش کنم تقریبا تمامی پروژههای یک دهه اخیر تجارت الکترونیکی ایران از زیر امضای او گذشته است چرا که هر مردی را میتوان از نو شناخت؛ نهفقط بر حسب آنچه انجام داده است و میدهد بلکه بر حسب آنچه بوده و هنوز هم هست.