داستان کامران اعتمادمقدم مدیر علمی دوره مدیریت کسبوکار هوشمند و تحولگرا؛ شور زندگی *
کامران اعتمادمقدم اگر یکی دو نسل دیرتر به دنیا میآمد احتمالاً الان یک اینفلوئنسر بود.…
۸ دی ۱۴۰۳
۱۳۳۳
تهران
لیسانس برنامه ریزی و کاربرد کامپیوتر از مدرسه عالی کامپیوتر
مدیر کل مرکز انفورماتیک وزارت علوم، مدیر آی تی در بانک های سپه، ملت، مسکن و صادرات، مدیر فناوری در گروه البرز
صبح یک روز تابستانی است. تلألوی آفتاب را میتوان از میان درختهای سربلند خیابان ولیعصر دید و ساختمان کوچک نرسیده به زرتشت حال و هوایی خودمانی مانند خود صاحبش دارد. سعید عسگری انارکی برخلاف روال رایج بانکیها راحت و صمیمی است. با شلوارک سهربعی دم خانه به استقبالمان آمده و با خیال راحت آلبوم عکسهای خانوادگی را برای نگاهی تاریخی در اختیارمان میگذارد. تمام مدت روز با صدای بم خوشایندش میخندد و عکسهای عروسی دخترش را نشان میدهد تا تعریف کند عروسی پسر بزرگش هم هفته آینده در راه است. همسرش مادرانه از ما پذیرایی میکند و نمیفهمیم چگونه یک روز کامل پای حرفهایش نشستهایم. نمی توان فهمید چگونه مردی چنین ساده مدیر کل انفورماتیک وزارت علوم، مدیر آیتی سه بانک بزرگ کشور و معمار بسیاری از راهحلها و شرکتهای بانکی امروز کشور بوده است. چگونه تاریخ وی را به عنوان پدر عابربانکها به رسمیت شناخته و چگونه سر از محبس اوین درآورده است. وقایع را با صراحت یک دوست و طنز یک پدر تعریف میکند و حتی در تلخترین قسمتها هم از شوخطبعی تلخش نمیکاهد. وقتی آخر مصاحبه درباره وضعیت بانکداری کشور حرف میزنیم، مشخص است هنوز اطلاعات بهروزی دارد. شاید هنوز هم منتظر است در ۶۰ سالگی کسی قدرش را بداند. او فراتر از یک مدیر هنوز هم مانند یک مهندس، یک هکر، یک عاشق فناوری و مانند یک انسان حرف میزند. بودن در کنار وی تجربه متفاوتی بود.