کار و زندگی مهران ضیابری موسس ترگمان؛ هوش مصنوعی در برابر هوش تجاری
فکر میکنم همه شما که این بخش از ماهنامه پیوست را میخوانید داستان زندگی کارآفرینهای…
۹ مهر ۱۴۰۳
۱۳۳۹
لمبران
کارشناسی الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت دولتی
مدیرعامل مخابرات ایران، مدیرعامل مخابرات آذربایجان شرقی، عضو هیات مدیره شرکت گسترش الکترونیک مبین ایران
آخرین باری که مفصل یکدیگر را دیدیم در بحبوحه خصوصیسازی مخابرات بود. به عنوان مدیرعامل بزرگترین کارتل ارتباطی کشور با تهریش و اضطراب پشت میز چوبی بزرگی در سیدخندان نشسته بود و همانطور که مشت مشت از روی میزش بیسکویت و کشمش برمیداشت، با ذهنی باورنکردنی جزییات درآمد، بودجه و ریز اعداد همه شرکتهای زیر گروه مخابرات را از حفظ به بیرون پرتاب میکرد. حالا که در ساختمان آرام بخارست حرف میزنیم، به عنوان عضو هیات مدیره گسترش الکترونیک ایران بسیار متفاوت است. صحبتش را با پسرش تمام میکند و به ما نشان میدهد چگونه باغش را از راه دور با سیستم تمامالکترونیکی بدون دخالت انسان نگهداری میکند. عکسها را از طریق تلگرام برای ما میفرستد و با دوستانش در وایبر هفته پیش قرار گذاشتهاند و به شمال برفخیز رفتهاند. وزن کم کرده، سر حال است. با ذوق از خاطرات طب سوزنیاش تعریف میکند یا عکس فلفلهای مشهورش را که از اسپانیا خریده، نشان میدهد. این همه تغییر برای مردی که رکورددار بیشترین مدت ریاست بر مخابرات ایران است، بزرگترین واگذاری تاریخ بورس ایران در زمان ریاست او بر این شرکت اتفاق افتاده، بزرگترین رکود اقتصادی و سیاسی دهههای اخیر را از سر گذرانده و در میانه دو دولت ماندن و رفتنش مناقشهای همهجانبه میان دولتمردان و نظامیان بود، بعید است. وقتی آخرهای گفتوگو با لهجه و صراحت آذریاش میگوید در این مدت همه حرف زدهاند و کاری نکردهاند، معلوم است هنوز هم خودش را بازنشسته نمیداند؛ هرچند بسیاری در پی دوریاش هستند. معلوم است این همه رفتن و آمدن از نخستوزیری گرفته تا مخابرات آذربایجان باعث نشده دیگر روستایی نباشد؛ همان صراحت و شوخطبعی، همان عشق به طبیعت، همان سختکوشی. آخر حرفهایش با افتخار میگوید:«من نه آقازاده هستم نه داماد. سیاسی هم نیستم، فقط کار بلدم. این قانونی را که میگویند در ایران حاکم است، نقض کردهام.»
بسیار عالی بود با اینکه بنده نیز متولد همان روستا یعنی روستای اقای فیضی هستم اما اشنایی کافی با ایشان نداشتم البته شاید به خاطر فاصله سنی که با ایشان دارم .ایشون یکی از افتخارات روستای ما ودر کل اذربایجان هستند.ارزوی ما سلامتی وموفقیت برای انهایی که در فکر بهتر شدن وضعیت زندگی مردم هستند مخصوصآ اقای فیضی
یادم رفت خودم و معرفی کنم.