داستان آیلار مکی را پیش از ژول بخوانید؛ سالهای دور از خانه
بار اولی که آیلار را دیدم در میانه جلسه دعوت از استارتآپها برای نمایشگاه الکامپ…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
۱۳۳۱
تهران
کارشناسی و کارشناسی ارشد کامپیوتر از دانشگاه میشیگان
مدیر واحد رایانه در مرکز تحقیقات انفورماتیک، مدیرعامل و موسس پرورش دادهها
تصدیقش را زودتر گرفته و به همین دلیل دیگر او بنز پدرش را که از حاجآقاهای مشهور فرشفروش بازار تهران است، میراند. از پارکینگ خانه بزرگشان در خیابان دولت که بیرون میآیند، چشمش به مزارع گندمی میافتد که تازه ساخت و سازها در گوشه و کنارشان شروع شده. قلبش میتپد که پدرش را چطور در طول راه خانه تا بازار قانع کند اذن رفتن به فرنگ را صادر کند. خودش و جواد یواشکی خیلی از کارهایشان را انجام دادهاند ولی دیشب که سر حرف را با حاجآقا باز کرد. گفته بود اگر بروی ینگهدنیا دین و خانوادهات را فراموش میکنی و هنوز حتی پشت لبت سبز نشده. نمیخواست جا بماند اما چارهای نبود. باران به شیشه و سقف ماشین میکوبید. پیچ اول خیابان فرهاد را که رد میکنند، قامت چهارشانهای با دستار و ردا میبینند که زیر رگبار میان گل و لای خیابان که هنوز آسفالت نشده، پیش میرود. پدرش روی شانهاش میزند که بزن کنار حاجآقا مفتح است. پدرش این روحانی سیاسی را از جلسات مطهری میشناسد و به خاطر سفرهایش در سراسر ایران و ارتباطش با فیلسوفان دانشگاهی مشهور است. خیس از رگبار سوار ماشین میشود و از همان صندلی عقب با پدرش چاق سلامتی میکنند. پدرش خسته از بحث دیشب سریع صحبت را به جریان خارج رفتن پسر دومش میکشاند تا ضربان قلب احمد تند شود:«حاجآقا شما این پسر ما را یک نصیحتی کن. هنوز هفده سالش تمام نشده میخواهد برود فرنگ. من و مادرش نگران دین و ایمانش هستیم.» مفتح با همان صدای خطابهای مشهور میگوید:« اگر واقعا اهل درس و تحصیل است چرا که نه. من به شخصه مانعی نمیبینم.» مسافرشان را جلوی حسینیه ارشاد پیاده میکنند ولی پدرش تمام راه را در فکر است. سکوتش یک هفته بعد تبدیل به رضایت میشود. آذرماه ۵۸ که مفتح را جلوی دانشکده الهیات دانشگاه تهران به رگبار میبندند او و همسرش در مسیر برگشت از کالیفرنیا هستند. پایش که به تهران میرسد سودای ادامه دکترایش در آمریکا را از سر بیرون میکند و میشنود روز شهادت مفتح، به روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است. کمتر کسی در بازار فناوری است که موسس پرورش دادهها را نشناسد. روحیه خستگی ناپذیرش او را از خانیآباد به میشیگان، از اینتل و کالیفرنیا به مرکز تحقیقات مخابرات و از تولید کیبرد به انرژیهای نو ، از ارایه خدمات اینترنت پر سرعت به تدوین اسناد راهبری فناوری اطلاعات کشورکشانده است. چهره آشنای او در هر شاخهای از فناوری اطلاعات نمادی است از رونق تجاری و فرصتهای پولسازی در آن بخش و حالا این فرصت را داشتیم با وی که عناوین اولین بسیاری از تولید ریزکامپیوتر و مرکز تلفن دیجیتال گرفته تا شبکه آی پی و سند تکفا دو را یدک میکشد بیپروا گپ بزنیم.