گپی با بنیانگذاران خانومی درباره حرفه و خانواده: به نام پدر*
بعد از مدتها که مهمانان بخش گزارش پیش ما میآمدند یا میرفتیم کافهگردی، این بار…
۹ آبان ۱۴۰۳
۱۳۱۹
تهران
موسس اتحادیه ماشین های اداری تهران
قدم زدن در خیابانهای مرکز شهر همیشه لذتبخش است. حتی زیر آفتاب تند تابستانی هم بوی قهوه کافهنادری و شکلات داغ ریو، رخت و لباسهای رنگارنگ چهارراه استانبول و موتورسواران بازار کویتیها، عتیقهفروشهای منوچهری و دلارفروشهای فردوسی همه و همه تهران دلپذیری را تصویر میکنند که همچون پیرمرد پرجنب و جوشی است که سن و سال از شادی و خواستههایش نکاسته. در تلاش برای کمی مدرن بودن کنار اسپرسویی تلخ در ساختمان زیبای کافه رومنس منتظر تیم خبری مینشینم و به مردی فکر میکنم که قرار است امروز با وی صحبت کنیم؛ علیرضا مرآتی شیرازی. خودش بیش از یک ربع قرن موسس و رئیس اولین اتحادیه صنفی حوزه فناوری تحت عنوان ماشینهای اداری تهران بود و صنفیترین چهره حلقهای به شمار میآمد که کاسبان موفق دهه های ۵۰ و ۶۰ ایران در زمینه لوازمی همچون ماشینحساب، فتوکپی و دوربین عکاسی بودند. هرچند وقتی زیرکانه در زمانی طلایی از اتحادیه محبوبش خداحافظی کرد بسیاری از منتقدانش و حتی متحدانش از خالی شدن عرصه شاد شدند ولی میراثش هنوز هم بر تمامی اجزای هیات مدیره فعلی باقی است. میراثی که او از زمان و مکان برای آیندگانش باقی گذاشت و توانسته وی را بهرغم مشق طولانیاش در اتحادیه که بدون اشتباه نیز نبوده است، به عنوان سمبل قدمت یک صنف تثبیت کند. عکاس که میرسد به اتفاق خیابان عریض ولی خلوت ایرانشهر را قدم میزنیم و به ساختمان شماره ۶۴ میرسیم. بنایی محکم با پنجرههای تمامقد و راهروهای وسیع که به سبک آلمانی ساخته شده و نور را به سمت دفاتر داخل میبلعد. در کنار تابلوی «مرآتی کو» نامهای آشنایی دیده میشود؛ بازرگانی مایلافشار، نمایندگی کانن، نمایندگی نیکون و چندین نام بزرگ دیگر که یادآور همان حلقه مشهور روزهای اول هستند. گویا ساختمان تا سال ۵۷ مرکز فرهنگی مجارها بوده که توسط آلمانها بنا شده و وقتی با «حاج آقا» دست میدهیم، با افتخار توضیح میدهد:«هنوز هم نمیشود حتی یک دیوارش را با مته و دریل یکروزه سوراخ کرد.» مرآتی مانند مرکز شهر است؛ پرجنب و جوش، پرخاطره.
بسیار لذیت بردم.ممنونم