همیشه کارشناس
یک روز با عباس پورخصالیان، تاریخ لکنتدار مخابرات ایران
۶ مرداد ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۲۸ دقیقه
شماره ۹۲
تاریخ بهروزرسانی: ۶ آبان ۱۴۰۰
عباس پورخصالیان نماد یک نسل رو به محو شدن است. از سر و کول آپارتمان جمعوجور در تهرانپارس کتاب بالا میرود. وقتی حرف میزند از فیلسوفهای آلمانی و جامعهشناسان آمریکایی نقل قول میکند و دارای همان پیرنگ غربآموخته ولی غربستیز نسلی است که انقلاب کردهاند. به مدت سه دهه، تقریباً با همه وزرای پس از انقلاب تا دولت اول احمدینژاد کار کرده و همواره به طور مداوم نوشته و حتی فریاد زده ولی نادیده انگاشته شده. نمیشود از این حقیقت مطرود در لابهلای صحبتهایش گذشت. کودکی که روزی لکنت داشته و تبدیل به مردی شده که سالهاست دیده و خوانده میشود ولی شنیده نه. این شما و این خالق واژه پیامک. [aparat id="slBkv"] متولد فروردین ۱۳۲۳ در تهران است و سخت است محلهای تهرانیتر از جایی که در آن به دنیا آمده پیدا کرد: حوالی میدان توپخانه بین بوذرجمهری و پاچنار. پدرش که کارمند وزارت دارایی است و در بخش ارزی کار میکند بخش بزرگی از کارش در زمینه صدور ارز برای دانشجویان اعزامشده به خارج است و شاید از این رو آرزو داشت تا برای بچههای خودش هم همین کار را در زمینه تحصیلی انجام دهد: «پدرم آدم خاصی بود. مثلاً شاید برایتان جالب باشد که بدانید روز تولدم کوپن نان از ایران جمع و نان آزاد شد و پدرم همیشه به این موضوع خیلی افتخار میکرد.» وضع مالی خانواده خوب است چون پدرش با سختکوشی فراوان دو جا یعنی هم در وزارت دارایی و هم عصرها در داروخانه محلشان کار میکند: «خانوادهام اصلاً سیاسی نبودند. به جز برادر بزرگم که عضو جبهه ملی بود. مثلاً از ۲۸ مرداد خطره کمرنگی از دیدن یک دوست خانوادگی را به یاد دارم که لباس سفیدش سراپا خونی شده بود.» ششساله که میشود خانواده به خیابان گرگان نقل مکان میکنند و عباس هم به مدرسه تقوی در خیابان سرباز میرود: «مدرسه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید