یک روز با مسعود صفاری مشهورترین دبیر شورای عالی انفورماتیک
هنر کارمند نبودن
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۲۷ دقیقه
شماره ۲۶
تاریخ بهروزرسانی: ۱۸ دی ۱۳۹۸
کمتر دولتمردی را میتوان در رده بالای مدیریت فناوری اطلاعات کشور دید که به اندازه مسعود صفاری موثر و در عین حال مهجور باشد؛ دانشآموخته میشیگانی که تقریباً تمامی عمرش مبارز خستگیناپذیر اینترنت، قوانین و بخش خصوصی بوده است و از شورای عالی انفورماتیک گرفته تا مرکز فیزیک نظری، سازمان تنظیم مقررات و حالا هم حوزه استارتآپها میدان مبارزهاش بودهاند. مفاهیمی مانند سازمان نظام صنفی، جرائم آیتی، کپیرایت، شاخصهای فاوا و رتبهبندی عملاً در زمان وی تعریف یا بازتعریف شدهاند و حالا شما فقط مدیر سالخورده دقیقی را میبینید که به دور از جنجال یک عمر کار کرده و تنها عشق باقیماندهاش سرمایهگذاری خطرپذیر است. تمامی این شش صفحه و حتی باقی صفحات باشگاه مدیران برای بازگشایی صندوق کارهای وی کافی نیست ولی شاید هنوز هم پرسش بزرگ این باشد که چگونه دولت از پی دولت میرود و پرونده مدیرانی با چهار دهه تجربه فقط خاک میخورد.
مسعود صفاری متولد ۲۵ تیرماه ۱۳۳۲ در تهران است؛ زمانه رویدادهای بزرگ سیاسی. اصالتاً کاشانی هستند ولی پدر تجارتخانهای در بازار آهن تاسیس میکند و به تهران اسباب میکشند. داستان بزرگ خانواده هم خالی از تراژدی نیست. پدرش شیفته پزشکی بوده است و حتی تا دیپلم داروسازیاش را نیز در پایتخت میگیرد ولی اوضاع خانواده که در پی تلاطمهای سال ۱۳۲۰ تغییر میکند، ناچار به کاشان بازمیگردد و «حجرهای» میشود؛ شغلی که با روحیه دانشآموختهاش سازگار نیست. هرچند دیگر فرصت بازگشت به طبابت فراهم نمیشود ولی دستکم در آستانه تولد پسر بزرگش به پایتخت اسباب میکشند تا برادران، فرزند ارشد و باقی نسل آینده فرصتی بیشتر برای رفتن دنبال رویاهایشان داشته باشند:«هنوز هم پدرم دکتر خانواده است. اطلاعاتش را با مطالعه و تجربه جمع کرده است.» برای درک زمانه او کافی است بدانید یک ماه پس از تولدش بزرگترین کودتای تاریخ معاصر ایران اتفاق افتاده است و او به عنوان فرزند اول متولد سهراه امینحضور است. چند وقت بعد به سیدخندان که در آن زمان هنور بیرون شهر است، اسباب میکشند و حالا بیش از ۶۵ سال است که در همان خانه زیبای پدری زندگی میکنند. شاید در توصیف نسلهای متعدد فناوری ایران بد نباشد بدانید این روزها مهمترین مزاحمان خانه پدری دبیر سرشناس شورای عالی انفورماتیک و از پیشگامان ورود اینترنت به کشور پیکهای ساختمان مرکزی دیجیکالا هستند که به اشتباه در خانه بغلی را میکوبند. بازی زمانه است دیگر. خانواده خانواده ما سیاسی نبودند. شاید پدرمان ما را خیلی لای زرورق بزرگ کرد. حتی مداد و پاککن را میرفت خودش از یک مغازه خاص در بازار میخرید و همیشه به این فکر کردهام که اگر به جای خاله و عمه بین بچههایی که پابرهنه در خیابان بازی میکردند بزرگ میشدیم شاید تربیت و خلق و خویمان چیز دیگری بود. من همیشه در مواجهه با تیپهای شخصیتی پیچیده خیلی...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید