عیش مدام*
یک روز با مهدی فیروزان، چهره مدیریتی فرهنگ کشور که استارتآپباز شده است
۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۳۴ دقیقه
شماره ۸۹
تاریخ بهروزرسانی: ۶ آبان ۱۴۰۰
تهران تازه از شنبه به وضعیت قرمز بازگشته و شهر پس از سفرهای نوروز ۱۴۰۰ هنوز تمیز و خلوت و چشمنواز است. تا پیش از این هر بار در اتاق کار کوچک و شلوغ و صمیمیاش در طبقه سوم شهر کتاب مرکزی با هم گپ زدهایم عقربهها به سرعت برق و باد دویدهاند و ساعتها در پلک بر هم زدنی گذشتهاند. یکدیگر را از زمان تولد فیدیبو که سالها خودش تنها سرمایهگذار اصلیاش بود میشناسیم ولی در همین گپهای گوشنواز شخصیت جدیدش که شیفته ابداع، فناوری، کارآفرینی و سرمایهگذاری روی جوانهاست بیشتر و بیشتر رخ مینماید. بیرون از بازار استارتآپها او یک فوقستاره فرهنگی و اجتماعی است. داماد و خواهرزاده امام موسیصدر، میراثدار یک خانواده چند قرنی از روحانیون و تجار که مدیرعامل سروش بوده و حالا معمار توسعه زنجیره فرهنگی شهر کتاب است. خط مشی فرهنگیاش همواره از او یک پناهگاه برای دگراندیشان ادبی و مطرودان سیاسی و بازماندگان مطبوعاتی ساخته و حالا همان نگاه ظریف، متفاوت و حامی را به عرصه کسب و کارهایی آورده که همگی هم از جنس فرهنگ نیستند ولی تمامی متفاوت و آیندهنگرانهاند. مجموعه منحصر به فرد و زیبای جاروب ، در زمینه مدیریت پسماند شهری، و شتابدهنده سریع و چابک میز و کار گوشههایی از این بازگشت و جوانی بیپایان او در کارآفرینی به شمار میروند. این بار به یمن قرنطینه گپ طولانی با او در میان سرسرای خاموش، نیمهتاریک و باشکوه شهر کتاب مرکزی که فقط به همین منظور درهایش باز شده انجام میشود. جایی که با هم از میان قفسه قفسه کتاب و آثار هنری و صنایع دستی میگذریم و او با آن شمایل ابدی باابهتش، کتوشلوار خوشدوخت و لطیف بهاره و سیگارهای کنت قرمزی که بیوقفه روشن میکند و نیمکش رها میکند در برابر نیمتنه گچی جلال آلاحمد مینشیند. نخ اولش را با نیشخند همیشگیاش روشن میکند و میپرسد: «واقعاً...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید
پالایشگاه تو سیرالئون!!یا خدا
ولی انصافا خیلی زحمت کشیده