skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

یک روز یک مدیر

یک روز با روزبه پیروز، موسس امپراتوری فیروزه

تاجر تصادفی

۴ اسفند ۱۳۹۸

آرش برهمند

شماره ۷۷

زمان مطالعه : ۳۲ دقیقه

۱۳۵۰

تهران

کارشناسی روابط بین‌المللی از استنفورد آمریکا، کارشناسی ارشد سیاست‌گذاری عمومی از دانشگاه هاروارد آمریکا، برنده بورس رودز، انصراف از دکتری مطالعات شرقی از دانشگاه آکسفورد انگلستان

مدیرعامل و از موسسان ماندس، رئیس هیات‌مدیره و از موسسان صندوق فیروزه، عضو هیات‌مدیره بانک خاورمیانه،‌ عضو هیات‌مدیره بیمه آسیا

جشنواره نوروزی آنر

یک روز با روزبه پیروز، موسس امپراتوری فیروزه

تاجر تصادفی

آرش برهمند تحریریه

۴ اسفند ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۳۲ دقیقه

شماره ۷۷

تاریخ به‌روزرسانی: ۶ خرداد ۱۳۹۹

ساختمان زیبای فیروزه در شمال تهران بیشتر شبیه یک موزه خصوصی است. هر جای اتاق‌ها را که نگاه کنید اثری از هنرمندان سرشناس یا گمنام معاصر یا دست‌کم یک تندیس تاریخی می‌بینید. اتاقش با چند اثر درخشان معاصر تزیین شده ولی اثر محبوبش یک روایت مدرن از نقشه ایران است. خیلی سخت از پشت میزش بلند می‌شود. تازه از زیر یک جراحی سنگین دیگر ستون فقرات بیرون آمده و حتی نشستن طولانی هم برایش سخت است، اما آن‌قدر سرزنده و خندان است که ناگزیر دردش را فراموش می‌کنی. تصور اینکه مردی که در برابر شماست خالق امپراتوری فیروزه از گروه سرمایه‌گذاری توسعه صنعتی ایران تا شیپور و فیروزه‌پلت است سخت می‌نماید. روایت زندگی‌اش پر است از انقلاب و زلزله و مهاجرت و انتخابات و البته دانشگاه و ادبیات و هنر و عشقش به ایران. با یک ته‌لهجه فرانسوی و اصطلاحات انگلیسی آمیخته به خنده و خوش‌مشربی توضیح می‌دهد که برایش خریدن هنر هم مانند سرمایه‌گذاری است. نباید کاری را فقط برای این خرید که ارزش اسمی دارد یا گران‌قیمت است؛ باید کاری را خرید که با روح اثر و شخصیت هنرمندش هم‌ذات‌پنداری می‌کنی. در حالی که همان روز همکارانش در طبقه پایین دارند از صندوق جسورانه فیروزه در برابر رسانه‌های فناوری رونمایی می‌کنند خودش می‌گوید من یک تاجر تصادفی هستم. با ما این سفر عمر روزبه پیروز را همراه باشید تا بدانید چرا.

روزبه پیروز درست شب کریسمس به دنیا آمده است؛ یعنی ۲۴ دسامبر ۱9۷۱. مادرش، شادان اعتمادی، که معمار جوان و در حال پیشرفت و درس‌خوانده آمریکاست برای جمعی از دوستان خارجی‌اش که تهران زندگی می‌کنند یک مهمانی در خانه‌شان در خیابان جردن گرفته که می‌بیند پسرش در آستانه تولد است. از میانه مهمانی یکراست به بیمارستان می‌روند و نزدیک نیمه‌شب با شباهتی غریب به تولد حضرت مسیح (ع) به دنیا می‌آید. به قول مادرش یک «کریسمس بیبی» تمام‌عیار. هم خانواده مادری و هم خانواده پدری‌اش هر دو ریشه در اصفهان دارند هرچند خودشان متولد و بزرگ‌شده تهران هستند. پدرش وارث یک خانواده تاجر و کارآفرین است؛ پدربزرگش از موسسان مجموعه عظیم معدنی «باما» در 20 کیلومتری جنوب غرب اصفهان است که حتی امروز هم پس از ۶۰ سال یکی از موفق‌ترین مجموعه‌های معدنی در بازار سرمایه ایران به شمار می‌رود: «پدرم که در آمریکا درس خوانده بود وقتی به ایران برگشت تا زمان انقلاب مدیرعامل باما بود و پس از انقلاب با تغییراتی که در مدیریت شرکت اتفاق افتاد هرچند شرکت هرگز مصادره نشد، ولی از هیات مدیره آن برای همیشه خارج شد. جالب است بدانید تقریباً چهار دهه بعد وقتی داشتیم در بازار سرمایه‌گذاری می‌کردیم در فهرست شرکت‌هایی که سهام‌شان را خریده بودیم دیدم اسم باما هم هست. زنگ زدم به پدرم گفتم بابا نگاه کن، بعد از یک عمر چرخیدیم چرخیدیم تا دوباره رسیدیم همان خانه اول!» خانه پدری وقتی بعد از بیست‌ سال، پس از انقلاب، برای اولین بار به ایران برگشتم خانه‌ای که در آن به دنیا آمده بودم در جردن دیگر محل سکونت پدربزرگ و مادربزرگم بود. مادرم که شیفته هنر بود و پیش از رفتن از ایران خیلی از آثار هنرمندان ایران و جهان را می‌خرید زنگ زد و گفت راستی من در اتاق خواب بچگیت یک سقف‌آویز از کارهای کالدر را آویزان کرده...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۷۷ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۷ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/7hs
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    2 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو