یک روز با محمدمهدی عطوفی مدیری که کار در هر سه اپراتور موبایل ایران را تجربه کرده است:
نوح پس از توفان
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۲۸ دقیقه
شماره ۷۰
تاریخ بهروزرسانی: ۲۰ فروردین ۱۳۹۹
هرچند بسیاری محمدمهدی عطوفی را به عنوان معاون سرشناس بازاریابی همراه اول میشناسند اما کمتر مدیری در تاریخ مخابرات ایران توان ادعای آن را دارد که در هر سه اپراتور اول، دوم و سوم ایران به عنوان مدیری ارشد کار کرده است و بدون شک عطوفی سرشناسترین آنهاست. دانشآموخته مکتب دوران طلایی صاایران، مدیر موفق انستیتو ایزایران، مدیر ناخواسته خدمات شرکتی ایرانسل و مدیرعامل ناکام رایتل تنها بخشی از کارنامه این بزرگشده نظامآباد و رزمنده دانشگاه علم و صنعت است. محمدمهدی عطوفی در کنار همه چیزهایی که هست بسیاری چیزها هم نیست. اهل نمایش نیست، در این یک دهه که به عنوان رسانه دیدیمش هرگز بدگویی نکرده و حتی در دیگ جوشان همراه اول هم متهم به چیزی جز پاکدستی نشد. آرامشش را ناگزیر دوست خواهید داشت و خودش کل محتوای زندگی حرفهایاش را در دو جمله خلاصه میکند: با آدمهای بزرگ کار کنید تا بزرگ شوید، آدمهای کوچک شما را هم حقیر میکنند.
محمدمهدی عطوفی متولد ۱۳۴۳ در کرج است. البته از استان البرز فقط همین یک تاریخ تولد را دارد. خانواده پدری و مادری هر دو اهل گلپایگان و خوانسار هستند و خودش هم بزرگشده تهران: «پدرم چون اوضاع زندگی و کشاورزی در آن حوالی خوب نبود به تهران مهاجرت کرد و چند صباحی در حوالی کرج ساکن شدند. در حوالی ایرانخودرو فعلی که آن روزها باغات بود زندگی میکردند که من به دنیا آمدم، اما در محله نظامآباد بزرگ شدم.» پدرش راننده شرکت واحد اتوبوسرانی بود و در مسیر نظامآباد به میدان فوزیه آن زمان کار میکرد که سالهاست شده است میدان امام حسین (ع). محمد پسر ارشد و فرزند بزرگ خانوادهای پرجمعیت با چهار خواهر و دو برادر است که در خانهای ۴۸ مترمربعی در محله کارگرینشین آن زمان زندگی میکنند: «خانواده متوسطالحالی بودیم. پدرم دوست داشت کسب خانواده مادری را که گلفروشی بود ادامه دهد ولی کارش نگرفت و وقتش را گذاشت پای همان شرکت واحد.» در میدان گرگان به مدرسه خطیر میرود و از همان اول به شدت درسخوان است: «همیشه شاگرد اول بودم. از دبستان تا راهنمایی و دبیرستان. دوست داشتم درسم از همه بهتر باشد و پدرم هم خیلی دوست داشت که ما درس بخوانیم. در خانواده هم با وجود اینکه امکانات زیادی نبود ولی همیشه شرایط را برای درس خواندن ما فراهم میکردند. برایش وقت هم میگذاشتم و درس خواندن را دوست داشتم. در راهنمایی معدلم ۸۰/۱۹ بود.» پدر پدر من هرچند تا ششم ابتدایی بیشتر نخوانده بود ولی معلوم بود درسش خوب بوده و درس خواندن هم خیلی دوست داشت. برای همین تنها توصیهاش به ما و حتی به بچههایمان، این است که درس بخوانید. آنقدر علاقه به درس و خواندن و نوشتن داشت که در محل و خانواده مشهور بود به میرزا. هرچند درس خواندن عشق اولش است ولی از زندگی در اجتماع...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید