یک روز با رضا رشیدی مهرآبادی، اولین مدیرعامل شرکت دیتای ایران: چیزی مهم نیست
۶ آبان ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۲۵ دقیقه
شماره ۹۵
تاریخ بهروزرسانی: ۸ خرداد ۱۴۰۱
حدود یک ربعی دیرتر به ساختمان سامانتل در سعادتآباد میرسم و در کنار چهره خندان کارگردان خودمان که بهموقع رسیده قیافهای را میبینم که حتی زیر ماسک هم برافروخته است. میگوید از اول هم وقتی برای مصاحبه نداشته و حالا هم که دیر رسیدهایم. سعی میکنم بابت تاخیر عذرخواهی صادقانهای کنم و برایش توجیهی هم نمیآورم. میگویم آدم بدقولی هستم. چند لحظه کشدار در سکوت نگاهم میکند و میزند زیر یک خنده عمیق و سرحال: «نه! پسر خوبی هستی. حالا حرف بزن ببینم ماجرا چه بود.» تا مجتبی برسد، شروع میکند به تعریف کردن ماجراهایش با خبرنگارها و رسانهها که بیشتر از اینکه داستان ارتباطات کشور باشد قصه آمیختگی سیاست و رقابت با مخابرات است. در زندگینامه رضا رشیدی به عنوان اولین مدیرعامل و موسس شرکت دولتی دیتا که بعدها با تغییر ساختار، سازمان فناوری اطلاعات ایران نام گرفت چیزی بیشتر از چند سمت کلیدی میتوان دید. داستان ساخته شدن و بزرگ شدن شبکه داده کشور، نبرد میان تولید و توسعه و چگونگی حذف یک نسل از ارتباطات کشور است که باعث شد دستگاهها و بازیگران دیگر به آنچه زیر پوست مخابرات ایران میگذرد علاقهمند شوند. وقتی عکاس و فیلمبردار رشیدی را برای فضاسازی تصاویر به میان سالن کار عمومی با دهها جوان دست به کیبورد میبرند از دور به چهرهاش نگاه میکنم. میان چهرههای متعجب این دختر و پسرهای متولد ۷۰ و حتی ۸۰ خندان و سرحال به دوربین لبخند میزند و چهرههای مبهوت آنها برایش مهم نیست. احتمالاً همین داستانش را اینقدر برای ما شنیدنی کرده است. متولد ۳۰ آبان ۱۳۳۵ در روستای مهرآباد نزدیک شهر اردستان است. در مورد روستایشان که حرف میزند سریع یخش آب میشود: «ده ما در وسط کویر منطقهای ییلاقی است که با کوهستان احاطه شده است. آنجا چون کویری بود پدر برای کار پیاده به تهران میآمد. شش ماه تهران بود...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید