آرژانتین برای من گریه نکن*
یک روز با مسعود شکرانی مرد همه فن حریف تجهیزات ایران
۵ خرداد ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۲۵ دقیقه
شماره ۹۰
تاریخ بهروزرسانی: ۶ آبان ۱۴۰۰
به ساختمان که رسیدیم همه طبقات در بوی تند دستههای عظیم لیلیوم و گلایل و روبانهای مشکی براق پیچیده شده بود. یکی دو روزی بود که از تشییع پدرش در اصفهان بازگشته بود و پس از این گفتوگو باید با همان کراوات و کتوشلوار سیاه سوار ماشین میشد و برای مراسم ختم به شهر مادریاش بازمیگشت. برخلاف تمام سالهایی که میشناسمش خسته است ولی عزادار نیست. با همان راحتی همیشگی از میان امواج تماسها و جلسات و چکهایی که باید امضا شوند و کارمندانی که پشت در منتظرش هستند راهش را به سمت ما باز میکند و با بذلهگویی نیشدار زایندهرود، دفتر قطور خاطراتش را میگشاید. به دوربینهای تاریخی داخل اتاق که میرسیم تعریف میکند پدرش در چهارباغ عکاسی داشت و مغرورتر از آن بود که در ۹۰ و اندی سالگی خودش را به دست دوا و درمان آخر عمر بسپارد. معرفی کردن مسعود شکرانی کار آسانی نیست. او را به عنوان مدیرعامل و یکی از موسسان دادهورزی جویا میشناسید ولی واقعیت این است که پس از سه دهه فعالیت بیوقفه در توسعه و تجهیز زیرساختهای فناوری اطلاعات کل کشور و رسیدن از بازار اصفهان به تهران و سپس بازارهای فرامرزی احتمالاً امروز که حرف میزنیم او و شرکتش بزرگترین تامینکنندگان خصوصی بازار تکنولوژی ایران هستند. درست وقتی که تشدید تحریمها، تلاطم ارزی و ناملایمتیهای دولت همه بازیگران دیگر را زمینگیر کرده است این اصفهانی زیرک و کارکشته طی سالهای اخیر با ترکیبی از سرعتعمل در تصمیمات تجاری و توسعه به هر بازار موازی دیگر از شیر هواپیما تا جان شبکه توانسته سرش را به خوبی بالای آب نگه دارد. در این تکنگاری کوتاه از زبان خود او با ما همراه باشید اما اگر از من میپرسید، مسعود شکرانی هنوز هم به سنت 20 سالگیاش یک دریانورد است که دلش را جایی حوالی ریو جا گذاشته است. * برگرفته از...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید