skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

قسمت یازدهم

خروس های با محل

۲۵ شهریور ۱۳۹۴

زمان مطالعه : ۴ دقیقه

شماره ۱۱

تاریخ به‌روزرسانی: ۷ آبان ۱۳۹۸

در مهمانی‌های دورهمی که با بچه‌های قدیمی دانشگاه داشتیم، این زن و شوهر همیشه دیر می‌رسیدند. یکی دوتا از بچه‌ها می‌گفتند تقصیر نرگس است که نمی‌تواند به موقع حاضر شود. برخی هم می‌گفتند کامیار دیر از سر کار برمی‌گردد. بعضی از دوستان هم معتقد بودند آنها دیر نمی‌رسند، بلکه دیر می‌آیند، برای جلب توجه یا به هر دلیل دیگری. به هر حال مهمانی بود و شاید خیلی اتفاق خاصی نمی‌افتاد. آنها همیشه در حلقه دوستان ماندند و هنوز هم به مهمانی‌ها دعوت می‌شوند، و هنوز هم خیلی دیر می‌آیند. مخصوصا وقتی این دورهمی‌ها در رستورانی برگزار شود این وقت‌نشناسیها آزاردهنده می‌شود، به ویژه برای کسی مثل من که همیشه سر وقت هستم. یک چیزهایی به درست یا غلط توی خون آدم است. این وسواس به موقع رسیدن من هم از همان‌هاست. از پدرم به ارث برده‌ام. او هم همیشه حساسیت زیادی در رسیدن به‌موقع به قرارهای کاری‌اش داشته و دارد. بارها شده وقتی طرف‌های کاری‌اش دیر سر قرار آمده‌اند، او را ندیده‌اند، چرا که او محل را ترک کرده است. اما وقت‌شناس بودن در این دیار عذابی دردناک است چرا که شاید مشکل اصلی فقط وقت‌نشناسی نیست، بلکه سر تعریف وقت‌شناسی هم اختلاف است. یادم می‌آید وقتی در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کردم، همکاری داشتم به نام آرمین. من مدیر بخش تبلیغات رسانه‌ای بودم و او هم مدیر کل پروژه‌های تبلیغات شرکت. هر وقت می‌خواستیم با هم به یک جلسه کاری برویم من عزا می‌گرفتم چون آرمین خیلی دل‌گُنده و خونسرد بود. البته هر دو می‌خواستیم جوری حرکت کنیم که به موقع برسیم. اما «به موقع» من با «به موقع» او فرق داشت؛ چیزی در حدود نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه. من یک ربع قبل از ساعت جلسه را هدف می‌گرفتم تا با حساب عوامل پیش‌بینی‌نشده سر ساعت برسیم و او یک ربع بعد از ساعت جلسه. توی...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۱ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۱ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/1ff

درس خوانده فنی و در ادامه هوش مصنوعی، از آغاز پیوست تا اکنون‌ برای ماهنامه توضیح می‌دهد که متاسفانه خود را سزاوار کارت خبرنگاری نمی‌داند. حتی خیلی روزنامه‌نویسی هم بلد نیست. اما ظاهرا می‌داند چگونه روندهای فناوری روز دنیا را تبدیل به پرونده‌های پیوست جهان کند.

تمام مقالات

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو