پیتر دیامندیس (Peter Diamandis) یکی از موسسان و قائممقام شرکت هیومن لانگویتی (Human Longevity Inc.) است که در زمینههای فناوری زیستی فعالیت میکند. با این حال او اخیراً در وبلاگ خود در لینکدین، مطلبی جالب در خصوص اپلیکیشن تاکسی اوبر (Uber) و مسائل حقوقی مربوط به آن نوشته است. نگاه او که قاعدتاً تخصصی در حقوق ندارد چه از منظر مقرراتی و چه از نظر مدیریتی جالب توجه است که با هم در ادامه میخوانیم:
من عاشق اوبر هستیم؛ اپلیکیشنی که مسافران و رانندگان را به هم وصل میکند. به جای اینکه بخواهم ۳۵ دلار بدهم و به فرودگاه لسآنجلس برسم، اوبر میتواند مرا با ۱۱ دلار به آنجا برساند. این سرویس در حال حاضر در ۱۰۸ شهر آمریکا و ۴۵ کشور در سراسر دنیا فعالیت میکند. پنج سال پیش اساساً خبری از این شرکت نبود اما حالا گفته میشود که این شرکت حدود ۱۸ میلیارد دلار ارزش دارد. بنابراین میتوان گفت اوبر به واقع یک سازمان در حال رشد است.
اوبر یکی از نمونههای نسل جدید فناوری است که توانسته به آن ۶ D برسد. ممکن است فکر کنید منظور از ۶ D چیست. منظور من شش ویژگیای است که ابتدای کلمه مربوط به آنها D است. به نظر من اوبر توانسته یک خدمت را دیجیتالی کند (Digitalize)، سپس به مرحله رکود خود رفته و یک رشد تقلبی داشته و به نظر رسیده که در حال افول است (Deceptive)، اما پس از آن دوباره رشد چشمگیری را تجربه کرده و به مرحله ویرانگری (Disruptive) رسیده که در آن فناوریهای قدیمی را به حاشیه رانده یا از بین برده است و در نهایت به این سه مرحله رسیده که به مشتری خود بگوید کالا یا خدمت جدید اولاً راهی جدید است و شما نباید خود را محدود به راههایی که از قبل میدانستید کنید و مثلاً میتوانید به این فکر کنید که حتی اتومبیل شخصی هم نداشته باشید (Dematerialized)، ثانیاً لازم نیست همان قیمتهای سنتی قبلی را برای این خدمت یا کالا بپردازید و از این روست که قیمت خدمات ارائهشده اوبر کمتر از تاکسیهای معمولی است (Demonetized) و در نهایت اینکه میتوانید در بین گزینههای مختلف از رانندگان یا اتومبیلها انتخاب کنید (Democratized).
به طور ساده باید گفت این فناوری هم توسط رانندگان و هم توسط مسافران ستایش میشود چرا که به شیوه کاملاً دراماتیک توانسته یک سیستم شکستخورده تاکسیرانی سنتی و دقیقاً نقطهای را که در آن مشکلی وجود داشته، درست کند. البته نتیجه هم این شده که انبوهی از افراد، تاکسیهای سنتی و ماشینهای اجارهای را رها کردند بنابراین کاملاً قابل فهم است که متصدیان سنتی این صنعت از این وضعیت خوشحال نیستند. حال سوال این است که آنها چه میکنند؟ پاسخ این است: آنها به سمت مقررات میروند.
اخیراً یک هفته را با تراویس کالانیک (Travis Kalanick) مدیرعامل اوبر، در سیلیکی در کمپ گوگل گذراندم و طی این مدت با بسیاری از چالشهای قانونیای آشنا شدم که این شرکت در سطح جهان با آنها روبهروست. اما واقعاً نمیدانستم که حجم یا مقیاس این ماجرا چقدر است. به این جنبشهای مقاومت قانونی (!) توجه کنید:
آلمان: مقامات، ممنوعیتی در سطح ملی روی این شبکه وضع کردند با این توجیه که رانندگان اوبر، اجازهنامه لازم برای انجام این فعالیت را ندارند. رانندگان با جریمه حدود ۳۲۳ هزار و ۷۰۰ دلاری در هر سفر مواجه خواهند شد اگر اوبر این دستور موقت را نادیده بگیرد و به خدمترسانی ادامه دهد.
اسپانیا: در ماه ژوئن امسال هزاران راننده تاکسی اعتصاب کردند. آنها به بخش خصوصی بدون مقرراتی اعتراض کردند که کسب و کار آنها را گرفته است؛ یعنی اوبر.
هند: آنطور که اکونومیک تایمز گفته، سه رقیب اوبر به نام مرو کب (Meru Cab)، ایزی کل (Easty Cab) و مگا کب (Mega Cab) به خزانهداری هند شکایت کرده و گفتهاند که اوبر قوانین تبدیل ارز را نقض میکند.
برزیل: اوبر ممکن است با معضل حقوقی روبهرو شود اگر مقامات محلی سائوپائولو حکم تعلیق این سرویس را صادر کند. در حال حاضر نیز چند هفته قبل راننده خودروهایی که از طریق اوبر ارائه خدمات میکردند مجبور شدند به طور متوسط ۹۰۰ دلار بابت این اتفاقات بپردازند.
ونکوور کانادا: مقامات قضایی شهر مدعی شدند این سرویس غیرقانونی است: با وجود اینکه معیاری که اوبر دارد مثل تاکسی سنتی نیست که زمان و مسافت را در خصوص قیمتی که لازم است مسافر پرداخت کند در نظر بگیرد اما مقامات گفتهاند این سرویس، همچنان تحت تعریف تاکسیمتر است و باید در زیرمجموعه قواعد شهری باشد.
آمریکا: لابی تاکسیدارها فشار زیادی به حکومتهای محلی وارد میکنند تا اوبر را در شهرهایشان ممنوع کنند. در میلواکی، پنج گروه تاکسی شهرداری را متهم کردند به این امید که این نهاد قراری صادر نکند تا زمینهساز مسیر قاونی شدن نرمافزارهای رزرو مسافر شود. در کالیفرنیا، نیوورک و واشینگتن نیز اوبر با تعداد زیادی اظهارنامه قضایی در خصوص غیرقاونی بودن این کار مواجه شد.
این موارد بوده که اوبر را به این فکر انداخته تا از دیوید پلوف (David Plouffe) یکی از کلیدیترین مشاوران انتخاباتی باراک اوباما برای تدوین سیاست و استراتژی این شرکت استفاده کند. با این حال باید دانست حقوق معمولاً به نفع کسانی جلو میرود که آنها را در جایگاه نخست اولویت خود قرار میدهد اما وقتی یک صنعت نیاز به قواعد حمایتی دارد تا یک راه کاملاً بهصرفه را از بازار بیرون کند، باید گفت این کار مانند رفتن درون مارپیچ مرگ است و باعث ضرر به کل سیستم میشود. مثل اینکه در مقابل اتومبیلها ما طرف اسبها بایستیم. همانطور که در ابتدای قرن بیستم بسیاری از ماشینها متنفر بودند چون آنها اسبها را میترساندند و در نتیجه مثلاً در پنسیلوانیا شاهد چنین قوانینی بودیم:«هر وسیله موتوری که گروهی از اسبها را ببیند که به سمت او میآید باید از جاده کناره بگیرد و روی ماشین را با یک پتو یا پارچه نقاشی بپوشاند و آن را شبیه اطراف (اراضی کشاورزی) کند و اجازه دهد اسبها عبور کنند. اگر اسبها ترسو و چموش باشند باید ماشین خود را قطعهقطعه کرده و آن را زیر نزدیکترین بوته پنهان کنند.»
با همه اینها به نظر میرسد حتی استفاده از ابزار مقررات و قانون هم در مقابل این پیشرفتهای فناورانه موقتی باشد و آینده در نهایت از آن تکنولوژیهای نوین خواهد بود
نظر بگذارید
اولین نفری باشید که نظر میگذارد