skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

همواره در انتظار بهاریم

آرش برهمند تحریریه

۷ اردیبهشت ۱۳۹۵

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۳۳

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۳۹۸

زمستان همیشه برای ما فصل پیوست بوده. شلوغی ویژه‌نامه‌ها و نمایشگاه‌ها که می‌گذرد و کمر سرمای نیم‌بند پایتخت که می‌شکند، از نیمه بهمن‌ماه تازه بیدار می‌شویم. کمی از لای شال و کلاه سرک می‌کشیم و شعله بخاری‌ها را کم می‌کنیم. بوی چای زنجبیلی، شیرینی‌های ارمنی و قهوه‌های آرام ساختمان قدیمی ماهنامه را پر می‌کند. اطراف‌مان را که نگاه می‌کنیم تازه متوجه می‌شویم در سالی که به سرعت برق و باد گذشته، همکارانی بودند که دیگر با ما نیستند، در عوض بی‌آنکه حواس‌مان باشد دوستان جدیدی هم پیدا کرده‌ایم و چهره‌هایی آن‌قدر جوان و سرخوش به ما پیوسته‌اند که حتی نام‌شان را هم به زحمت به خاطر می‌آوریم. گاهی با آن لباس‌های عجیب و واژگان غریب‌شان به نظر می‌رسد نه از نسلی دیگر که از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند. شاید هم ما پیر شده‌ایم.
عمر ما و پیوست در تضادی اجتناب‌ناپذیر هستند. ماهنامه‌ای که با عشق و رویا برای شما می‌نویسیم این بهار که برسد سه‌ساله می‌شود و ما همه همچنان از سی‌ سالگی دورتر می‌شویم. کودک ما به جوانی و بلوغ نزدیک‌تر می‌شود و ما به پایان و پیری. این الاکلنگ زندگی است که ساخته‌ی ما بالاتر می‌رود و ما خود پایین‌تر می‌آییم. پیوست به آسمان می‌رسد و ما به خاک. نشانش اینکه هیچ وقت در تمام این سال‌ها پیوست چنین زنده نبوده و هیچ وقت مرگ چنین در رگ‌های ما چند نفر جریان نداشته است. ماهنامه می‌بالد و ما بیشتر می‌نالیم.
در سالی که گذشت اغلب اعضای پیوست از نزدیک بیماری، زوال و فقدان را در چند قدمی خود دیدند. مسن‌تر که می‌شوید باید با این مفاهیم خو بگیرید. بیماری‌هایی که مزمن می‌شوند، حوصله‌ای که دیگر ندارید، دوستانی که سال‌هاست ندیده‌اید و عزیزانی که زمان برای همیشه آنها را از شما می‌گیرد. در این میان ما چه می‌کنیم؟ از شما، برای شما می‌نویسیم. ماهنامه منتشر می‌شود و ما روزانه پیر می‌شویم.
داستان جادوی پیوست ساده است. شما پیوست را دوست دارید چون خود ما هم آن را بسیار دوست داریم. از خیابان‌های این شهر دیوانه، آلودگی، تورم و اختناق را پشت در قدیمی حیاط جا می‌گذاریم و ترس از تنهایی و زمان را در تراس رها می‌کنیم. هنوز از راه‌پله‌های فراخ بالا نرفته‌ایم که صدای خنده بچه‌ها در گوش می‌پیچد، یکی با هیجان ماجرای اشتباه دیگری را تعریف می‌کند و همیشه به نوبت یکی را سوژه خباثت معصومانه می‌کنیم. دوست داریم با هم ناهار بخوریم. هر روز یکدیگر را ببینیم و از حال هم خبر بگیریم. دردسرهای جدید برای خودمان درست می‌کنیم و پشت سر سوژه‌ها و یکدیگر حرف می‌زنیم. همه این لذت‌های ساده، کوچک و حقیقی زندگی هستند که ما را به هدف واقعی‌مان از تاسیس این ماهنامه نزدیک می‌کنند. بنیانگذاران و همکاران پیوست هیچ گاه به سودای شهرت و ثروت این دفتر صدبرگ از زندگی‌شان را به پای شما نریختند؛ آنها این انبوه خبر، تحلیل و یادداشت را می‌نویسند چون دوست دارند کاری را که دوستش دارند، در کنار کسانی که دوست‌شان دارند، برای کسانی که دوست‌شان دارند انجام دهند؛ شما.
پیوست در زمستان به دنیا آمد ولی همواره در انتظار بهار است. زمستان‌تان مبارک

این مطلب در شماره ۳۳ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۳۳ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/197
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو