skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

آرم‌ها و آدم‌ها

آرش برهمند تحریریه

۱۱ بهمن ۱۳۹۴

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۳۱

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۳۹۸

افتخار نوشتن در بخش باشگاه مدیران ماهنامه پیوست چند سالی است که تفاوت میان آرم‌ها و آدم‌ها را اثبات کرده است. در این صفحات ما به سراغ مدیرانی رفته‌ایم که هر یک به نوبه خود بخشی کوچک یا بزرگ از صلیب فناوری اطلاعات ایران را به دوش کشیده‌اند. درباره شرکت‌هایی نوشته‌ایم که سرد و گرم این بازار را دوام آورده‌اند و درباره استارت‌آپ‌هایی قلم زده‌ایم که قرار است افق تجارت و محتوای فارسی را بر بستر وب بسازند. اما در تمام اینها تفاوتی عمیق میان آنها که فقط کاره‌ای بوده‌اند و آنها که واقعاً کاری کرده‌اند، آشکار بوده است. دو یا سه دهه که به عقب بازگردید می‌بینید شالوده حقیقی این صنف و بازار را کسانی گذاشته‌اند که دو ویژگی انکارناپذیر داشته‌اند؛ رویا‌بین و رفیق‌باز. آنها در زمانی که هنوز رایانه یک غول چراغ جادو در میان برج‌های مین‌فریم‌ها بوده، این توان را داشته‌اند که درباره تبدیل شدن آن به نبض انسان معاصر خیال ببافند و در داستان علمی تخیلی زمان خود زندگی کنند ولی حتی فراتر از این آینده‌بینی هم باز این نسل معجزه‌گر برآمده از دورانی که در آن حزب و فعالیت مذموم شمرده شده، کوشیده‌اند به دوستی‌های فردی خود بعدی حرفه‌ای ببخشند و با استفاده از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی خود روی تحریم‌ها و تهدید‌ها پل بزنند. نتیجه آنکه وقتی درباره هسته به‌جامانده از آن حلقه که هنوز در کشورشان روی پا باقی مانده‌اند و برای گسترش مرزهای فناوری شمشیر می‌زنند، حرف می‌زنیم؛ در حقیقت درباره جمع بسیار محدودی حرف می‌زنیم که به جای سودآوری و کسب و کار، وابستگی‌های فردی آنها در این بازار حفظ‌شان کرده است.
این روزها در فضای فعلی کسب و کار کشور شرکت‌های بزرگ و باسابقه بسیاری هستند که وقتی پرده زربفت‌شان را تیغ بزنید و به اندرونی پنهان‌شان بروید با ترکیبی پیر، افسرده و مستهلک روبه‌رو می‌شوید که تنها دلیل باقی‌ ماندن حیات نباتی آنها در بازی تجارت همان نام بزرگ‌شان و خودشیفتگی ناشی از نام است. آنها فقط آرم دارند نه آدم. نه‌تنها بسیاری در حفظ و توسعه نیروی انسانی موفق نبوده‌اند بلکه حتی ترکیب نخستین دوستانه موسسان را هم از دست داده‌اند و به داشتن رابطه و رانت بسنده کرده‌اند. این شرکت‌ها هم بخش بزرگی از نیروی انسان دانش‌آموخته نه‌فقط به لحاظ فنی بلکه به لحاظ مدیریتی را با دل افسرده و جیب خالی به آغوش کشورهای دیگر انداخته‌اند تا آنهایی که در ایران باقی ‌مانده‌اند فقط نمادی از فقدان جرات و تخصص باشند.
در سوی دیگر شرکت‌های نوآوری هم در بخش‌های حاصلخیز این بازار به هم می‌رسند که از خصلت اسلاف خود فقط رویا‌بین بودن را به میراث برده‌اند. سودای بزرگ شدن، ثروتمند شدن و مشهور شدن این جمع بلندپرواز را به گرد این خانه خیالی به گردش درآورده است ولی بسیاری از آنها هرگز از ایده به تیم یا از تیم به کسب و کار تبدیل نمی‌شوند چرا که برخلاف پیشینیان‌شان هرگز خصلت دوستی را به ارث نبرده‌اند و برای همین دشواری‌های مضاعف کسب درآمد از دانش در ایران را دوام نمی‌آورند. این است که معدود استارت‌آپ‌های واقعی اغلب یا شالوده خانوادگی دارند یا بنیانی کاملاً تک‌نفره. هنر رفیق‌بازی همان خصلتی است که تیم‌های بزرگ را پدید می‌آورد و نسلی بی‌خاطره از ایجاد آن ناتوان است. شاید وقت آن باشد که به جای مهارت‌های نیروی انسانی فناوری اطلاعات روی توانایی‌هایشان کار کنیم چراکه نیم قرن پیش خواننده مشهورترین گروه تاریخ موسیقی گفت:«وقتی به تنهایی رویا می‌بینید فقط یک رویاست؛ وقتی با هم رویا می‌بینید یک واقعیت.»

این مطلب در شماره ۳۱ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۳۱ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/1f8
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    یک دیدگاه

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو