گمشده در غبار
شرکت مخابرات ایران تجسم مفاهیمی بسیار متناقض است. از دیدی این مجموعه تاریخی نه فرزندخوانده یا رعیت وزارت ارتباطات، در حقیقت نیای ازاسبافتاده وزارت پست و تلگراف و تلفن است. بدون مخابرات و عرصه بزرگ خدماتش چه بسا وزارتخانه مستقلی هم برای ارتباطات وجود نداشت و حالا مانند بسیاری از کشورها ارتباطات در حوزه عمومیتری مانند زیرساخت هضم میشد و شاید یکی دو نهاد خصوصی و رگولاتوری کار این وزارتخانه را انجام میدادند، اما از دید عمومی وزارت ارتباطات حال دستکم یکی از رؤسای مخابرات است. یا از دید کنونی به مجموعه مخابرات این باور عمومی وجود دارد که در مورد مجموعهای سنگین و زیانده حرف میزنیم ولی همین مجموعه در عین حال رکورددار گرانترین واگذاری به بخش ظاهراً خصوصی و زیرساخت تقریباً تمامی ارتباطات حیاتی کشور جز بخش ناچیزی از ارتباطات ماهوارهای است. مجموعهای که بزرگترین چالشش در حال حاضر معیشت هزاران کارمند و بازنشسته است در عین حال تنها شبکه فیزیکی کابلی کشور در سطح ملی تا حد روستایی را زیر نگین دارد. از زاویهای دیگر مخابرات شرکتی خصوصیشده است با یک ماموریت تجاری و تخصصی اما به انتخابها در مورد مدیرانش که نگاه کنید طیف سیاسی آنها قابل تشخیص است و حتی اگر هم مدیری از بدنه
