از امید تا هیاهو

به نظر شما چه عاملی باعث تمایز هیاهو و امید در بازاریابی محتوایی می‌شود؟ هیاهو در بازاریابی محتوایی مبتنی بر این حقیقت است که وقتی ابزارهای دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای همراه روش استفاده و تبادل اطلاعات را در میان خریداران دگرگون کرده‌اند، بازاریاب‌ها به صورت غریزی متوجه چیزی می‌شوند که بسیاری از افراد غیربازاریاب مورد سوال قرار داده‌اند. آن حقیقت نیز این است که بخش عمده‌ای از بازاریابی امروزه دیگر مثل سابق کارایی ندارد. اما با وجود این بازاریاب‌ها همچنان مثل سابق برای فروش محصولات خود اقدام به ارسال ایمیل برای دیگران می‌کنند ولی می‌دانیم که فقط کمتر از یک درصد از کسانی که این ایمیل‌ها را دریافت می‌کنند اقدام به بازکردن و خواندن آنها می‌کنند. ما کماکان اقدام به تبلیغ در رسانه‌های گران‌قیمتی می‌کنیم که اصلا توسط مخاطبان دیده نمی‌شوند. هنوز برخی همچنان تلاش می‌کنند تا با تبلیغ از طریق تماس تلفنی عمل کنند؛ روشی که دیگر اصلا موثر نیست. اما امید در بازاریابی محتوایی مبتنی بر این حقیقت است که خریداران از این نوع بازاریابی متنفر نیستند. بازاریابی محتوایی یک نوع بازاریابی است که اتفاقا در جهت پاسخگویی به نیازهای آنها حرکت می‌کند؛ یک نوع بازاریابی است که برای خریداران ارزش قائل است و به ما کمک می‌کند تا اعتماد آنها را جلب کنیم و این اعتماد باعث افزایش آگاهی، حس نزدیکی و در نهایت خرید محصولات یک برند می‌شود اما در هیاهویی که اطراف بازاریابی محتوایی راه افتاده است می‌بینیم که بسیاری از مردم درباره آن حرف می‌زنند اما تعداد کمی آن را اجرا می‌کنند. حتی تعداد کمتر نیز آن را به صورت کامل انجام می‌دهند. این نوع بازاریابی از زمانی که مردم چیزی برای فروش داشته‌اند وجود داشته است. مهم‌ترین نکته کلیدی که در بازاریابی محتوایی باید رعایت شود، چیست؟ بزرگ‌ترین چالش در بازاریابی محتوایی برآوردن نیازهای مشتری در برابر نیازهای شرکت است. یکی از...