skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

تشکر از ارتش مشکی نارنجی

حمیدرضا نیکدل نویسنده میهمان

۱۴ مهر ۱۳۹۴

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۵

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۳۹۸

صبح در موسسه سر کلاس، نور چراغ‌های اتاق سوسو می‌زد. زمین کناری مشغول ساخت و ساز بود و بی‌رحمانه با برق شهر جوشکاری می‌کرد. کسی هم چیزی نمی‌گفت. شاید هم گفته بودند و به جایی نرسیده بود. بعد آمدم دفتر مجله. صدای ساخت و ساز از جایی می‌آمد.
نمی‌دانم خیالاتی شده بودم یا شرطی یا هیچ‌کدام. شاید هم خواب‌آلود بودم و کسل. شب قبل نمی‌شد راحت خوابید. یکی گودبرداری داشت، دیگری نصب اسکلت. سومی هم که از دوتای قبلی ماه‌ها جلوتر است. از صبح زود با صدای گوشخراش سنگ‌بری از خواب پریده بودم. در بن‌بست ما و کوچه‌ای که به آن پیوند دارد، سه یادگار دوران کودکی را کوبیده‌اند تا رویش سازه‌های مرتفع‌تر و شیک‌تر با واحدهای بیشتر و البته نقلی‌تر بسازند. خب صاحبان ملک پول لازم دارند! اتفاقا شهرداری هم همین‌طور، پس بازی برد-برد است. تراکم، خرید و فروش می‌شود و بناهایی که در گوشه‌گوشه آن خاطرات گاهی چند نسل جریان دارد با خاک یکسان می‌شوند. اما اگرچه همه مردم پول و توانایی‌های لازم برای این معامله را ندارند اما چه باک که دوستانی هستند که هم پولش را دارند، هم تجربه‌اش را و هم توانایی‌های ویژه‌اش را. و چه چیزی بهتر از مشارکت؟!
بازیگر سوم وارد می‌شود و با فرمول 60-40 بازی را به برد-برد-برد بدل می‌کند. من هم مثل همیشه ناظرم و از کار گروهی سه‌نفره لذت می‌برم. مقابل هر یک از زمین‌هایی که این عملیات ساخت و ساز (دوستان از عبارت بساز و بفروشی آزرده می‌شوند) جریان دارد، حفاظی فلزی راه‌راه، معمولا مشکی و نارنجی، همانند نماد این همکاری خودنمایی می‌کند. من شخصا از شهرداری به خاطر این هویت‌سازی و برندینگ تشکر می‌کنم.
حالا تکلیف‌مان روشن است تا هر جا این برند راه‌راه مشکی نارنجی را دیدیم به خود ببالیم از این همه سازندگی شهرمان. مردم مسکن می‌خواهند و این ارتش پارتیزانی در گوشه‌گوشه شهرمان پرچم امید را برایشان بالا برده‌اند. اجازه می‌خواهم مراتب سپاسگزاری خود را از دوستان سازنده (لطفا نخوانید بساز و بفروش) نیز اعلام کنم. عزیزانی که سرمایه خود را نه برای بیشتر کردن تعداد خودروهای میلیاردی‌شان بلکه برای مسکن‌سازی برای شهروندان‌مان به کار انداخته‌اند! عزیزان صاحب زمین هم شایسته ستایشند که برای افزایش مسکن این‌گونه بی‌مهابا ملک خود را درگیر این معامله پرریسک می‌کنند که معلوم نیست سرانجام سود ببرند یا نه! خلاصه اینکه شهر در محاصره و تسخیر ارتشی خیرخواه با پرچم مشکی نارنجی است که هدف‌شان در یک کلام پیشرفت شهر است.
تا چندی دیگر محله ما مهمان سی چهل خانوار جدید خواهد بود. از آمدن آنها هم تشکر می‌کنم. اکنون وقتی پست برق محله‌مان که همین حالا هم گاهی نفس کم می‌آورد، خاموش شود همراهان بیشتری در تاریکی داریم. می‌گویند وضع آب تهران خراب است. با آمدن این عزیزان، غم بی‌آبی‌های آینده را می‌توان با تعداد بیشتری تقسیم کرد. ممنونم ارتش مشکی نارنجی؛ لطفا مقتدرانه به عملیات خود ادامه دهید

این مطلب در شماره ۵ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۵ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/1jv
حمیدرضا نیکدلنویسنده میهمان

    درس خوانده فنی و در ادامه هوش مصنوعی، از آغاز پیوست تا اکنون‌ برای ماهنامه توضیح می‌دهد که متاسفانه خود را سزاوار کارت خبرنگاری نمی‌داند. حتی خیلی روزنامه‌نویسی هم بلد نیست. اما ظاهرا می‌داند چگونه روندهای فناوری روز دنیا را تبدیل به پرونده‌های پیوست جهان کند.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو